-امیدوارم سایت همسریابی هلو بتونه راهی پیدا کنه که نیروهات فعال شه. آیوالن هم گفت: -من هم همینطور. راجموند: اما از نظر من، ما هم باید کمکش کنیم؛ اینجوری سریعتر پیش میره. جانسون: من هم موافقم. سوین پوزخندی زد و گفت: -اما من که هنوز باورم نشده این عقب مونده تانیای ابر آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی ایرانی باشه.
سایت صیغه موقت رسمی بهش چشم غره رفت. -بهتره باور کنی سوین؛ چون هم تانیاست، هم ابر آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی و هم خواهر من. سوین چشم هاش رو تو کاسه چرخوند و از اتاق بیرون رفت.
سایت صیغه موقت رسمی دستش رو روی شونه م گذاشت
سایت صیغه موقت رسمی دستش رو روی شونهم گذاشت و گفت: -بهش توجه نکن تانیا، اولش با همه ی غریبه ها همینه. جنسن: کالً بیماره. فقط سر تکون دادم و سکوت کردم. امیدوار بودم حداقل زمان همه چیز رو روبه راه کنه. ادرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی صفحه رو ورق زدم و نگاهی به متون انداختم که کسی از پشت سرم گفت: -میبینم که در تالش پیداکردنِ چیزی هستی ادرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی . بدون اینکه برگردم، نگاهی به صفحه ی بعدی انداختم و گفتم:
- -چی میخوای اینجا؟
- -رفتار درستی نیستا.
- یعنی نمیتونم بیام ببینمت؟
یه کم نگاهم کرد، بعد خندید و گفت: -اوه سایت همسریابی هلو، خیلی تیزی. -یکی از خصوصیات سایت همسریابی هلو هاست، زورا. -اوهوم. سمتم اومد و نگاهی به کتاب انداخت، گفت: -کتاب اساطیریه. داری میخونیش، چرا؟
حتماً دنبال چیزی هستی. برگشتم و ورق زدم، گفتم: -داری میگی نمیدونی چه اتفاقی افتاده؟ خندید و گفت: -من خبرا رو شنیدم ادرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی ؛ اما نمیدونم چرا انقدر دیر. یعنی تو نباید به من بگی ابر آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی رو پیدا کردی؟
-لزومی نداشت. -چه بداخالق! خب بیخیال! میدونم که داری چی کار میکنی آدرس جدید سایت همسریابی توران 81، تو دنبال راهی برای فعال کردن قدرتای ویژه ی تانیا هستی و من باید بگم که میتونم کمکت کنم. کالفه گفتم: -نه ممنون آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی ایرانی نیازی به کمکت نیست. -ولی هست. سمتش برگشتم و گفتم: -نه نیست. آخرین باری که کمکمون کردی کافی بود زورا. -هی! من فقط خواستم با جادوم راهی برای پیداکردن ابر آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی انجام بدم؛ اما خب عملی نشد و نصف شهر پایِر رو هم ویران کرد. من رو سرزنش نکن براش، مقصر من نبودم. نفسم رو کالفه بیرون فرستادم و گفتم: -بسیار خب آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی ایرانی سرزنشت نمیکنم؛ اما به کمکت هم احتیاجی ندارم.
-آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 اهداف تمام ما یکیه، بذار با نیروم کمکت کنم. کمی مکث کردم، بعد گفتم: -آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی ایرانی تو نمیخوای برگردی به مجیک) سرزمین جادوگرها
(؟ کالفه، موهای دورنگ سیاه-صورتیش رو پشت گوشش زد و گفت: -آدرس جدید سایت همسریابی توران 81، من از اونجا تبعید شدم و وقتی اومدم اینجا تو بهم پناه دادی و حاال داری در کمال تعجبم بیرونم میکنی؟-گوش کن زورا... -نه تو گوش کن آدرس جدید سایت همسریابی توران 81. با چشم های تیره ش بهم زل زد و گفت: -بذار در این راه کمکت کنم، بذار با جادوم کمکت کنم تا نیروهای ویژه ی ابر آدرس جدید سایت بهترین سایت همسریابی رو فعال کنی؟
به سایت ازدواج موقت رایگان که مشتاق
من با دهنی که شبیه اسبآبی باز بود و بقیه منتظر، به سایت ازدواج موقت رایگان که مشتاق و منتظر به دیوار زل زده بود، خیره بودیم. چند دقیقه ای گذشت و سایت ازدواج موقت رایگان گفت: -اَه!