که خوشبخت ترین بشه.. . سرمو بردم عقب و تو چشماش نگاه کردم.: - درست مثل من.. . بغلم کرد و فشارم داد. آدرس جدید سایت دو همدل: - از تو بیشتر سختی کشید ؟. ..: - نمی دونم. .. شاید آره. .. آدرس جدید سایت دو همدلم خب تعریف کن ببینم. ..: - جدی ؟. .. موهامو کنار زد و پیشونیمو بوسید. محمد: - اوهوم. ..: - باشه. .. آدرس جدید سایت دو همدلا: - اجازه داری که تعریف کنی؟. .. راضیه ؟. ..: - آره بابا. .. چه جووورم. .. قراره دوباره نویسنده بشم. .. فک کنم قسمتم اینه که تا آخر داستانای واقعی بنویسم. ..
آدرس جدید سایت دو همدل: - خیلیم عالی میشه
آدرس جدید سایت دو همدل: - خیلیم عالی میشه. .. با تعجب به آدرس جدید سایت دو همدلا نگاه کردم. آدرس جدید سایت دو همدله چیه جوجه ؟: - محمد چقدر بزرگ شدی ؟!!!! . ... خندید. ازون خنده های مست کننده اش. خودمو زدم به گریه. : - من نمی خوام اینقدر عاقل باااشیییی. .. شوهرم باید مثل خودم دیوونه باشهههه. .. محمکتر به خودش فشارم داد. آدرس جدید سایت دو همدلا: - شوهرت دیوونس. .. دیوونته. ... خیالت تخت. .. از شدت لذت زبونم بند اومد و سکوت کردم. آدرس جدید سایت دو همدل: - ولی تو هی داری بچه تر میشی!!! . ..: - خو باس جور عاقل شدنه تو رو من بکشم دیگه!!! . .. آدرس جدید سایت دو همدلم نه. .. مثل اینکه باید بخورمت امشب. .. شیرینیت دهنم رو حسابی آب انداخته. ..: - هااا حاال شددد. ... خخخخخ. ... آدرس جدید سایت دو همدل: - جوجه شلوغ نکن، خانومم می خواد واسم قصه تعریف کنه خودمو بیشتر تو بغلش جا کردم. دستمو انداختم دور کمرشو شروع کردم. ..: - یکی بود. .. یکی نبود. ........ فصل دو آدرس جدید سایت دو همدله: - بیا. .. دخترای مردم رو نگاه... دختر مارو ببین. ..: - ای بابا مگه چی گفتم ؟... مگه جرمه ؟... فقط چند روز. .. مامان: - تو االن خودت باید بگی دیگه کسی طرف من نیاد. .. خودت باید بری تو اتاقت و درو به رو خودت قفل کنی و با دنیای بیرون قطع رابطه کنی. .. خودت باید با من دعوا کنی بگی مامان دیگه مهمونی تعطیل. .. من کنکور دارم. .. حرصم گرفت از این حرفای بی منطق مامان.
آدرس جدید سایت دو همدله چرا متوجه نیسی ؟
آدرس جدید سایت دو همدله چرا متوجه نیسی ؟. .. من خسته ام. .. خیلی خسته شدم. .. چند روز فقططط. .. مامان: - این یه سال رو تالش کن تا نتیجه اش رو ببینی. ماااامااااننننن. ... بابا: - نه دخترم. .. سفر نه. .. باشه برای بعد کنکورت. .. باید بکوب بشینی پای درست. ... .. دندونامو با حرص روی هم فشار دادم و سریع رفتم تو اتاقم. شروع کردم به خودم غر زدن. : - اییی وااااااییییییی. ... ای وااااااایییییی. ... وااای. .. کنکوووووررر کنکوووور. ... ای لعنت به این کنکووووررررر. ... کنکور. .. درسسسس. .. تست. .. دانشگاه. .. آخرش که چی ؟. .. مگه زندگی فقط درسه و درس ؟. .. بابا من خسته ام. .. چرا نمی فهمید ؟... من خیییییلیییی خسته ام. ... آدرس جدید سایت دو همدم دیگه افسرده شدم. .. دیگه دلم داره از غم میترکه. ... از غم. .. از احساس. .. من هیچ دلخوشی ای تو این زندگی ندارم. ... ناراحتم. .. من دلم عشق می خواد نه آدرس جدید سایت دو همدل صفحه اصلی. ..
دلم یه تکیه گاه می خواد. .. از دستتون خسته شدم. .. من دلم یکی رو می خواد که منو بلد باشه. .. منو بفهمه. .. آدرس جدید سایت دو همدم نباشه سر هر چی هزار ساعت براش حرف بزنم. .. توضیح بدم تا تو کله ش بره. .. من دلم می خواد عاشق شم. ... آدرس جدید سایت دو همدم من می خوام زندگی کنم. .. می خوام لذت ببرم از زندگیم. .. خسته و در مونده خودم رو کوبیدم به تخت. می دونستم کنسل شدن سفر رو بهونه عصبانی شدنم کرده بودم. من حرفم یه چیز دیگه بود. خواسته ام چیز دیگه ای بود. .. بازم ادامه دادم. : آدرس جدید سایت دو همدل صفحه اصلی درس نمی خوام. .. کنکور نمی خوام. .. نه. ... نمی گم نمی خوام. .. باشه. .. درسم می خونم. ..