ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ماه
ماه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمیدرضا
حمیدرضا
37 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
31 ساله از خوی
تصویر پروفایل فلای
فلای
46 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
40 ساله از خوی
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
49 ساله از تهران

آدرس سایت صیغه یابی بوشهر

داشتیم مخندیدیم که صیغه یابی بوشهر از پله ها اومد پایین تا سلام کرد دوباره زدیم زیر خنده با تعجب گفت چیه؟ روزبه گفت قورباغه صیغه یابی بوشهر اخمشو کشید توهم

آدرس سایت صیغه یابی بوشهر - صیغه یابی


سایت صیغه یابی بوشهر

داشتیم مخندیدیم که صیغه یابی بوشهر از پله ها اومد پایین تا سلام کرد دوباره زدیم زیر خنده با تعجب گفت چیه؟ روزبه گفت قورباغه صیغه یابی بوشهر اخمشو کشید توهم و نشست. وای دلم درد گرفت.خلاصه موقع ناهار شد. قرار شد جوجه به سیخ بکشیم. همه چیزو اماده کردیم و رفتیم تو حیاط.. بابا و عمو داشتن بساط منقل و جوجه رو راه مینداختن. صیغه یابی بوشهر و روزبه هم داشتن تور والیبال درست میکردن. اخ من عاشق والیبالم. بازیمم خوبه الان که تور درست بشه یه بازی معرکه میکنیم. رفتم کنار سایت صیغه یابی بوشهر نشستم. سایت صیغه یابی استان بوشهر خیلی خوشحالم که اومدین فدات بشم عزیزم.. چی شد که اومدین؟ ما نمیخواستیم بیایم چون حال سایت صیغه یابی در بوشهر زیاد خوب نبود. ولی وقتی صیغه یابی در بوشهر بدون اینکه خبر بده اومد هممون خیلی خیلی خوشحال شدیم...مخصوصا سارگل.

کانال صیغه یابی بوشهر تا فهمید همه اومدن اینجا گفت بیایم

کانال صیغه یابی بوشهر تا فهمید همه اومدن اینجا گفت بیایم حتما خوش میگذره.منم دیدم حال سارگل از منم بهتره قبول کردم.. اهان..محمد اقا و احمد اقا کی میان؟ اونا روز قبل سال تحویل میان خوبه صیغه یابی در بوشهر از تو خونه اومد بیرون. سرشو چرخوند تا سایت صیغه یابی بوشهر رو دید به این سمت اومد. نشست کنار عمه و گفت مامان خودم چطوره؟ خوبم مامان. تو کنارم باشی خوبم کانال صیغه یابی بوشهر با لبخنده زیادی دستشو انداخت دور شونه ها ی صیغه یابی در استان بوشهر و بغلش کرد.

سره سایت صیغه یابی بوشهر رو ب.و.س کرد و گفت فدات بشم من.. یه کانال تلگرام صیغه یابی بوشهر به این مهربونی جفتشون زدم... داشتم به عمه نگاه میکردم که صیغه یابی در بوشهر گفت هو. خانم مامانم و خوردی یهویی از اون سره دنیا اومدی صیغه یابی در استان بوشهر ی مارو صاحب شدی زبون درازی هم میکنی؟ ایش اولا اون سره دنیاهم بودم صاحب صیغه یابی در استان بوشهر شما هستم. دوما با بزرگترت دهن به دهن نکن جوجه.. دهن به دهن کنم مثل میخوای چیکار کنی خروس؟

کانال صیغه یابی بوشهر بلند خندید و گفت میتونی امتحان کنی

کانال صیغه یابی بوشهر بلند خندید و گفت میتونی امتحان کنی.. ولی پیشنهاد میکنم کوتاه بیای وگرنه عاقبت خوبی نداره.. او یکم تحویل بگیر خودتو الان لابد خودتو شکنجه گر زندان های امریکایی فرض میکنی؟؟ اره؟ هه...نه سایت صیغه یابی استان بوشهر همون خروس خودمونی... سایت صیغه یابی در بوشهر که داشت گوش میکرد بلند خندید. کانال صیغه یابی بوشهر یه چشم غره بهش رفت. خخ حرصش دراومد. پاشدم رفتم کنار سایت صیغه یابی استان بوشهر که بهش کمک کنم. بابا؟! عمو جون؟! کمک نمیخواین؟

عمو گفت عموجون میری داخل خونه صیغه یابی بوشهر رو صدا بزنی بیاد بیرون؟ تو اتاقشه ای بابا چه غلطی کردما. چشم عمو ممنون رفتم تو خونه با اکراه از کانال تلگرام صیغه یابی بوشهر بالا رفتم و دم در اتاق صیغه یابی در بوشهر ایست کردم. صدایی نمیومد. یه تق کوچیک زدم به در صداش اومد بله؟ رفتم تو دیدم اتاق پر دوده. مشکوک بهش نگاه کردم. سایت صیغه یابی استان بوشهر گفت بیا پایین باش. تو برو من میام اینهمه دود از چیه؟ دود؟ دود کجا بود توهمی شدی سریع رفت سمت پنجره و بازش کرد.

برگشت جلوی ایینه و ادکلنش رو برداشت یه دوش باهاش گرفت. چشمام رو ریز کردم. نه این مشکوک میزنه تابلوست که یه کاری کرده. اومد سریع هلم داد بیرون و خودشم اومد پشت سرم. گفت بدو بریم که الان صداشون در میاد با تعجب بهش نگاه کردم فکر کرده من نفهمم. رفتیم تو حیاط به میز سفید بزرگ بود که خانوما دورش نشسته بودن. پسرا هم کنار تور واستاده بودن داشتن حرف میزدن و جالبیش اینجا بود که سامیاد کنارشون بود. 

مطالب مشابه