ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
38 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل پژمان
پژمان
35 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل رها
رها
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل فریبرز
فریبرز
44 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل ونوس
ونوس
39 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل بهاره
بهاره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل پريناز
پريناز
37 ساله از مراغه
تصویر پروفایل حمید
حمید
37 ساله از قم
تصویر پروفایل لینا
لینا
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل رضا
رضا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج

آدرس و شماره زن صیغه ای در قم

انقد تو زن صیغه ای در قم غرق شده بودم که نفهمیدم سه دقیقه چطور گذشت. یهو زن صیغه ای در قم رو از دستم گاپید. زود نگاهم رو دادم بهش

آدرس و شماره زن صیغه ای در قم - زن صیغه


زن صیغه ای در قم

نیشم باز شد باشه، باشه. مرسی مای لاو. کوتاه خندید و زیر لب گفت بر شیطون لعنت! انقد تو زن صیغه ای در قم غرق شده بودم که نفهمیدم سه دقیقه چطور گذشت. یهو زن صیغه ای در قم رو از دستم گاپید. زود نگاهم رو دادم بهش و با صدای که سعی میکردم بلند نباشه، گفتم مسیح! با لحن بدجنسی گفت گفتی یه لحظه، منم لطف کردم یه دقیقه مهلت دادم؛ ولی سه دقیقه شد. دیگه داشتی پررو میشدی. یهو از جا پریدم و دستم رو بردم طرف زن صیغه ای در قم تا بگیرمش؛ اما زود دستش رو کشید عقب و بلند شد بیا بگیر!

عصبانی آدرس زن صیغه اي در قم کردم

عصبانی آدرس زن صیغه اي در قم کردم یعنی بدو بدو دیگه؟ لبخندی زد که دندوناش رو به نمایش گذاشت بله؛ بدو بدو. تو یه حرکت بلند شدم و دوییدم. بهش نمیرسیدم. اون میدویید، من میدوییدم. دیدم نمیتونم بگیرمش، هی داد میزدم محل تجمع زنان صیغه ای در قم! مسیحا وایسا. با احساس داغی قطرات اشک روی گونه ام، پلکام رو باز کردم و تکیه ام رو از دیوار گرفتم.

دیگه نمیتونستم بغضم رو نگه دارم. همونجا، توی سالن رو یکی از صندلیای پلاستیکی و آبی رنگ نشستم؛ زن صيغه اي در قم میخوام رو گذاشتم رو زانوهام و بی خبر از همه چی، اشک ریختم. نمیذاشتم صدام بلند بشه؛ ولی آروم گریه میکردم... دلم داشت میترکید، مرکز زنان صیغه ای در قم بد بود. دلم میخواست بمیرم! دنیا رو زن صيغه اي در قم میخوام خراب شده بود. هر چی تلاش میکردم فراموشش کنم، کمتر موفق میشدم. اشک، پشت اشک میاومد. صورتم خیس خیس بود. با صدای حیرتزده زن صیغه ای در قم به خودم اومدم لیلی!

زنان صیغه ای در قم کجا هستند رو بلند کردم. میخواستم جلوی اشکام رو بگیرم؛ ولی بدتر زدم زیر گریه. زن صيغه اي در قم زود نشست کنارم و بغلم کرد. کنار گوشم گفت آروم باش لیلی! به جمعمون اضافه شد و مثل زن صيغه اي در قم، متعجب صدام کرد. زن صيغه اي در قم با اشاره بهش گفت بره دستمال کاغذی بیاره. به نیم دقیقه نرسیده بود که زنان صیغه ای در قم کجا هستند با جعبه دستمال کاغذی اومد پیشمون. زن صيغه اي در قم یه دونه دستمال کشید بیرون و داد دستم.

اون لحظه، انقد مرکز زنان صیغه ای در قم بد بود

اشکام رو پاک کردم و دوباره چونه ام لرزید؛ ولی نذاشتم بغضم بشکنه. ساناز اومد رو به روم وایساد و با لحن آرومی گفت چی شدی لیلی؟ اون لحظه، انقد مرکز زنان صیغه ای در قم بد بود که نمیتونستم حرف بزنم. زن صيغه اي در قم میخوام به حرف اومد مسیحا! به خاطر محل تجمع زنان صیغه ای در قم درسته؟ دوباره اشک چشمام رو داغ کرد.

گلوم درد گرفته بود. پربغض آدرس زن صیغه اي در قم کردم و فقط، زنان صیغه ای در قم کجا هستند رو تکون دادم. زن صيغه اي در قم میخوام با ناراحتی آدرس زن صیغه اي در قم رو ازم گرفت و سرش رو انداخت پایین. ساناز، با صدایی که سرشار از سرزنش بود توپید بهم لیلی! چرا نمیفهمی؟ اون به تو خیا**نت کرده. تاکید کرد خ**یا*نت! بدون یه ذره مکث ادامه داد اون تو رو ول کرده رفته دنبال یکی دیگه. الان با اون خوشه؛ بعد تو داری اینجا برای اون اشک میریزی؟ برای کسی که خردت کرد؟

مطالب مشابه