ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نیوشا
نیوشا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر حسین
امیر حسین
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل پریسا
پریسا
38 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل سروش
سروش
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل یکتا
یکتا
25 ساله از مشهد
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل سُرمه
سُرمه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل محمد
محمد
21 ساله از بجنورد
تصویر پروفایل رامین
رامین
38 ساله از شهرکرد

اجاره ویلا ارزان

اینکه انجا هستن یا نه ؟ اجاره ویلا در کردان.. .از این که گفتن امروز قرار ملاقات دارن. بله مطمعن اجاره ویلا رامسر رو انداخت پایین. در باز شد و نیما هم اومد

اجاره ویلا ارزان - ویلا


تصویر اجاره ویلا ارزان

با مدیریت این شرکت متعجب شدم چرا اجاره ویلا

حرفی نزده. به هر صورت گفت که منتظر اجاره ویلا در کردان بودن و به اتاقی که مخصوص این ملاقاتها بود راهنماییشون کردم. در رو بست و به طرف اتاق مهندسین اجاره ویلا شمال ضربهی به در زدم و در رو باز کردم. سرم رو داخل کردم و گفت: ببخشید مهندس رادمنش، اون افرادی رو که منتظر شون بودید، تشریف آوردن. اجاره ویلا کردان هم گیج تر از من پرسید: کدوم افراد؟ گفتن از شرکت.....تشریف آوردن و با شما قرار ملاقات دارن. اجاره ویلا شمال یه نگاه به بقیه کرد و از من پرسید: اجاره ویلا رامسر اینطور گفتن از جمع معذرت خواهی کرد و اومد بیرون و در رو بست. تا به حال اینقدر نزدیک به من نایستاده بود. یه حسی درون موج میزد.نا خوداگاه یه قدم رفت عقب. اجاره ویلا

آرم گفت: حالا کجا هستن؟ اجاره ویلا رشت چرا صدام در نمی اومد.فقط با انگشت دست به اتاق اشاره کردم. اجاره ویلا در کیش نگاهی به در اتاق کرد و دوباره پرسید: شما مطمئنید ؟ اینکه انجا هستن یا نه ؟ اجاره ویلا در کردان.. .از این که گفتن امروز قرار ملاقات دارن. بله مطمعن اجاره ویلا رامسر رو انداخت پایین. در باز شد و نیما هم اومد

بیرون اجاره ویلا لواسان: اجاره ویلا شمال چه خبره ؟

بیرون اجاره ویلا لواسان: اجاره ویلا شمال چه خبره ؟ اجاره ویلا کردان با کلافگی سرش رو تکون داد و گفت: نمیدونم چرا این خانوم سرحدی در مورد این ملاقات حرفی نزده. اون هم ملاقات به این مهمی! نیما اخمهاش رو کرد تو هم و گفت: این دفعه اولش نیست که چیزی یادش میره. یادت اون د فه نگفته بود شرکت.. ..ت ماس رفتن و برای افتتاحیه دعوتمون کردن. یادته همین نرفتنمون، چقدر رون برامون تموم شد. اجاره ویلا در کیش یه دستش به دیوار تکیه دادو اجاره ویلا رامسر رو انداخت پایین و گفت: میدونی چقدر منتظر این موقعیت بودم. اینها به هرکس وقت ملاقات نمیدن. پس چرا اینقدر معطل میکنی و نمیری تو؟ اجاره ویلا

صاف ایستاد و با اشاره به لباسش گفت: با این سر و وضع. یه نگاه بهش انداخت. یه شلوار جین از اون مدل جدیدا پو شیده بود با یه تی شرت مشکی تقریبا چسبون که عظلاتش رو به خوبی به نمایش ذشته بود. من هم مثل این ندید بدیدا گفت: به نظر من که عالیه. یه دفعه اجاره ویلا کردان چرخیدن طرف من. تازه متوجه حرفام شدم.سریع گفت: منظورم اینه که انقدر هم مه نیست ر سمی با شید.

اجاره ویلا در کردان منتظر شما هستن

 اینه که اجاره ویلا در کردان منتظر شما هستن و شما هم منتظر این فرست بودید پس بهتره زیاد معطلشون نکنید. آخه دختر به تو چه ؟اصلا مگه تو خودت کار نداری که انجا وایسادی ؟ اجاره ویلا شمال رو به اجاره ویلا لواسان گفت: تو هم میایی نه اگه لازم شد خبرم کن من هم که هنوز همونجا وایساده بودم با نگاه اجاره ویلا

مثل لبو سرخ شدم و رفت سرجام نشست و الکی خودم و مشغول نوشتن کردم. لحظه ای که اجاره ویلا کردان میخواست داخل اتاق بشه یه لحظه نگاهمون با هم تلاقی کرد

مطالب مشابه