اینقدر بدم میاد ازش، کلا فکر میکنم کسی نیست که ازش خوشش بیاد. جوابشو ندادم و رفتم کنار ادرس جدید سایت همسریابی دو همدم نشستم به نظرم اصلا ارزش نداره که باهاش هم صحبت بشی. چطوری شمیم خوبی؟ مرسی تو خوبی ؟ کوچولوت چطوره؟ اونم خوبه فعلا که هنوز زیاد جنب و جوش نداره. دستمو گذاشتم رو شکمش و یکمی ناز کردم عزیززززم... اخ چقدر من بچه دوست دارم. کی بشه بچه ی ادرس جدید سایت همسریابی دو همدم به دنیا بیاد. اخه کلا توی اقواممون بچه نبود زیاد. واسه همین بعد چند وقت میخواد بچه بیاره یه تنوع خیییلی زیاد و بزرگه. دختر باشه. ادرس جدید سایت همسریابی دو همدم گفت شمیم عزیزم بیا بشین اینجا به پشت میزی اشاره کرد که روش کیک و کادو و یه عالمه خرت و پرت دیگه بود. رفتم نشستم. شهریار شمع رو کیک و روشن کرد و به همه اشاره کرد که ساکت باشن تا من شمع و فوت کنم.
ادرس جدید همسریابی دو همدم گفت فوت کن دیگه
همه شروع کردن به شعر خوندن. تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک.. بیا شمع هارو فوت کن که صد سال زنده باشی.. به همین منوال چند دقیقه داشتن میخوندن که ادرس جدید همسریابی دو همدم گفت فوت کن دیگه بابا اسکلمون کردی... همه باهم گفتن 1..2..3 سرمو بردم پایین که فوت کنم ولی پشیمون شدم و اومدم بالا که صدای همه گفتن ای باباااااا... ااا خب جدیدترین سایت دوهمدم نکردم که.. بابا ما دلمون تو اون کیک. تو میخوای قوانین سایت همسریابی دوهمدم کنی؟ میخوام نکنی.. به نفس نگاه کردم و گفتم.
بابا یه لحظه صبر کنین فکر کنم.. همه زل زدن بهم و سکوت کردم. یه چند دقیقه که گذشت همه شروع کردن به نظر دادن که من چه ارزویی کنم. قوانین سایت همسریابی دوهمدم کن بری خارج اخه فکر نمیکنم بتونی بری حداقل جدیدترین سایت دوهمدم کن شاید براورده شد. اه اه اینم رزم با این نظر دادنش فکر کرده همه مثل خودش عقده ی خارج رفتن دارن. شما نظر ندی ممنون میشم. ادرس جدید سایت دوهمدم و میشا یه صدا گفتن ارزو کن نترشی... بعدم زدن زیر خنده. .من بعدا دستم به این دوتا برسه میدونم باهاشون چیکار کنم.
نیما گفت قوانین سایت همسریابی دوهمدم میکنم کچل شی.. زدم زیر خنده و به موهاش نگاه کردم. بازم موهاش خوشگل بود ولی مثل قبل نبود. به کیک نگاه کردم هیچ ارزویی به ذهنم نمی رسید. واسه همین الکی تو دلم یه قوانین سایت همسریابی دوهمدم کردم هیچ وقت نذار طعم نامردی و بچشم.. بعدم شمع رو فوت کردم. همه شروع کردن به دست زدن. نفس رفت صدای ضبط رو قطع کرد چون ادرس جدید همسریابی دو همدم میخواست بگه کادو ها از طرف کیه و اینا.. ادرس جدید سایت دوهمدم اومد کنار میزم و گفت خیلی ببخشیدا عموجون ولی اول کادوی شما. بابا خندید و گفت.
آدرس جدید سایت همسر یابی دو همدم اومد طرفم
چشم خانوم لطفا شما زحمتشو بکش.. ادرس جدید سایت همسریابی دو همدم لبخندی زد و گفت. باش آدرس جدید سایت همسر یابی دو همدم اومد طرفم و دستمو گرفت بردم طرف دیگه پذیرایی. همه اومدن تا ببینن ادرس جدید همسریابی دو همدم چی میخواد نشون بده. به آدرس جدید سایت همسر یابی دو همدم نگاه کردم و گفتم آدرس جدید سایت همسر یابی دو همدم سره کارم گذاشتی؟ نه عزیزم رو به رو تو ببین. یه نگاه به روبه روم انداختم. با دیدن پیانو ی سفید یه جیغ بنفش از خوشحالی کشیدم و پریدم بغل آدرس جدید سایت همسر یابی دو همدم و ازش تشکر کردم همین طور از بابا.
ادرس جدید همسریابی دو همدم همه ی کادو ها رو باز کرد
بعدشم برگشتیم سره میز. ادرس جدید همسریابی دو همدم همه ی کادو ها رو باز کرد و نشونم داد. یکی بیشتر نمونده بود که ادرس جدید سایت دوهمدم اوردش بالا و گفت این از طرف کیه؟ دست نیما وشهریار اومد بالا.رویا تا خواست بازش کنه نیما گفت اگه میشه میخوام خود شمیم کادوشو باز کنه. ادرس جدید سایت دوهمدم هم یه باشه ی کوتاه گفت و رفت کنار جدیدترین سایت دوهمدم نشست. کادو رو برداشتم از رو میزو یه نگاه بهش انداختم. خیلی خوشگل کادو شده بود و زیاد مشکوک نمیزد.