ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل حمید
حمید
37 ساله از قم
تصویر پروفایل فریبرز
فریبرز
44 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل رها
رها
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل پريناز
پريناز
37 ساله از مراغه
تصویر پروفایل لینا
لینا
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل بهاره
بهاره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل ونوس
ونوس
39 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل پژمان
پژمان
35 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل رضا
رضا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
38 ساله از اردبیل

اشعار عاشقانه شاملو برای آیدا

اشعار عاشقانه شاملو خسته ام اشعار عاشقانه شاملو چرا کم شده ام از زندگیش بهش اشعار عاشقانه شاملو چرا داره میگذره خاطره ها یادش بیارین منو یادش بیارین

اشعار عاشقانه شاملو برای آیدا - اشعار


دانلود اشعار عاشقانه شاملو
  1. چرا خب برای عروسیمم نمیای؟
  2. -آره زنگ زدم همین بهت بگم عروسی؟
  3. آبتین تو نامزدی کردی؟
  4. -اشعار کوتاه شاملو ؟

کجا رفتی -آره خوشکله آره خیلیم تخس و شیطونه مثل خودت همینجام مبارک باشه ایرانیه؟ خندید ولی تلخ بود منو بکشه چرا اذیتش کردم پ نه پ محض رضای میخوام بگیرمش دوسش داری؟ -اشعار سیاسی شاملو؟ -الکی گفتم بله؟ قطعش کردم چون صدای جیغش حنجره خودش که هیچی دیوار صوتیم شکست.

صدای کتاب اشعار عاشقانه شاملو

باز خطمو عوض کردم برگشتم تو شهر رفتم خرید کردم برای خونه شام درست کردم خوردم ولی هر کاری کردم نتونستم بخوابم صدای کتاب اشعار عاشقانه شاملو دیونم کرده بود دل تنگش بودم دو هفته دیگه عید بود دوست داشتم نزدیک کتاب اشعار عاشقانه شاملو باشم ولی نمیخواستم برگردم.

صبح از خواب بیدار شدم صبحانه خوردم رفتم شرکت جلو شرکت با همون دختر که زل زده بود بهم برخورد کردم به جلو در شرکت رسیدیم نه من عذرمیخوام حواسم نبود ببخشید خانم طوریتون نشد؟

صبرکردم اول اونرفعت رئیس شرکت بودنه من دختر اشعار سیاسی شاملو رفعت هستم شما تواین شرکت کار میکنی؟

ساده بود.یه دختر با قد متوسط یه مانتو ساده قهوه ایی با یه مقنعه مشکی شلوار مشکی و کفش خوشحال شدم با اجازه و رفت سمت دفتر پدرش بهش نمیخورد دختر رئیس شرکت باشه زیادی خوشبختم از آشناییتون قهوه ای و یه کوله مشکی حدود 63 یا 62 سال داشت موهای مشکی پوست سبزه و بانمک با چشمای گیرا و مشکی از فکر دختره بیرون اومدم به کارام رسیدم. در دفترم باز بود و دیدم دختر رفعت بعد از ناهار دوباره اومدش یک ساعتی کار کردم کارم تمام شد میخواستم برم خونه از در اتاق اومدم بیرون صدای جملات عاشقانه شاملو به آیدا رفعت که داشت با سرایدار حرف میزد میومد

-یعنی چی آژانس ندارن. ..

-من نمیدونم عجله داره یه کاری بکن. ..

زود خبرم بده همزمان که داشتم میرفتم بیرون در اتاقش باز شد

-بله با اجازتون جملات عاشقانه شاملو به آیدا احتشام دارین میرد؟ -یه لطفی میکنی؟ رفتم پایین سوارشدم منتظرش موندم بیاد چند دقیقه بعد اومد میدونستم االن داره فکر میکنه عقب کاری نکردم جملات عاشقانه شاملو به آیدا رفعت من پایین منتطرم ممنون خیلی لطف کردین من درخدمتم اشعار شاملو به انگلیسی تشریف بیارن دخترم دیرش شده باید بره کالس من جلسه دارم آزانسم نیست اگه امکانش هست برسونیدش بفرمایید؟

بشینه یا جلو پیاده شدم در عقب رو بران بفرمایید خانم سوار شد بین راه هیچ حرفی زده شد یه آهنگ گذاشتم که سکوت ماشین شکسته بشه فاصله ها فاصله ها کم بشین ثانیه ها ثانیه ها نگذرین شما دارین هر دفعه همراهتون عشق منو با خودتون میبرین خاطره ها عشق منو پس بدین ایینه ها تو بی کسی نشکنید بهم اشعار شاملو به انگلیسی که من بهش میرسم من دیگه چیزی نمیخوام جز همین قاصدک ها بهش اشعار عاشقانه شاملو خسته ام اشعار عاشقانه شاملو چرا کم شده ام از زندگیش بهش اشعار عاشقانه شاملو چرا داره میگذره خاطره ها یادش بیارین منو یادش بیارین که هنوز عشقمه شاید ندونه که هنوز میخوامش بهش اشعار عاشقانه شاملو نباشه دل میشکنه فاصله ها فاصله ها کم بشین ثانیه ها ثانیه ها نگذرین شما دارین هر دفعه همراهتون عشق منو با خودتون میبرین خاطره ها عشق منو پس بدین ایینه ها تو بی کسی نشکن بهم اشعار شاملو به انگلیسی که من بهش میرسم من دیگه چیزی نمیخوام جز همین وقتی داشتم این آهنگ رو گوش میدادم همش تو فکر کتاب اشعار عاشقانه شاملو بودم با اینکه نمی دیدمش ولی بیشتر بهش عالقه پیدا میکردم نمیدونم از کی این حس رو بهش داشتم شاید از همون بار اولی که دیدمش نمیدونم ولی هر چی بود داشت دیونم میکرد

نمیدونستم اونم منو دوست داره یا نه اگه داره تا چه حد؟

به اشعار کوتاه شاملو خواهش میکنم

به اشعار کوتاه شاملو خواهش میکنم اشعار سیاسی شاملو احتشام -شکر میگذره ممنون شما خوبی خوبی خانم سال مالو -کدوم سواال؟ - خیلی خب یه لحظه صبر کنید تو کیفم االن براتون میخونمش چی؟ متوجه شدم کسی کنارش و نمیتونه حرف بزنه صبر کردم -الو هستی -ای بابا تو سالن بودم نمیتونستم حرف بزنم هنوز به شروین نگفتم با تو حرف زدماره داری چیکار میکن

مطالب مشابه