ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل هادی
هادی
44 ساله از ایلام
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
31 ساله از خوی
تصویر پروفایل حمیدرضا
حمیدرضا
37 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل ماه
ماه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل رحمان
رحمان
39 ساله از سنندج
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل سحر
سحر
40 ساله از خوی
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل فلای
فلای
46 ساله از نجف آباد

بلیط هواپیما ارزان از سایت علی بابا

بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا در حالی که به یک کیف بزرگ مشکی که کنار پای بلیط هواپیما ارزان علي بابا قرار گرفته بود اشاره میزد گفت: -اول پوال رو چک کن

بلیط هواپیما ارزان از سایت علی بابا - بلیط هواپیما


خرید بلیط هواپیما ارزان علی بابا

بود. یک معامله پرسود را از دست داده بود که زمزمه کرد"فدای سر ستاره" البته توی این موقعیت توانست یک معامله دیگری انجام بدهد و چند روز دیگر جنس ها از پاکستان وارد ایران خواهند شد. مطمئن بود مثل قبل بدون هیچ مشکلی جنس ها بدستش میرسید.

بلیط هواپیما ارزان علی بابا بدون هیچ مشکلی

چندسال کارش این بود و حرف های شده بود. چند روزی گذشته بود. حموله بلیط هواپیما ارزان علی بابا بدون هیچ مشکلی وارد ایران شده بود. قرار بود امروز ساعت 2 ظهر جنس ها را در گاراژی خارج از تهران تحویل بگیرد.

شلوارهای مشکی از دو ماشین پیاده شدند. دو نفر به سمت کامیون رفتند و درش را باز کردند. یک صندوق بزرگ را پایین آوردند و به سمت بلیط هواپیمایی ارزان علی بابا رفتند.

بلیط هواپیمایی ارزان علی بابا با بلیط هواپیما ارزان علي بابا چارتر که وظیفه انتقال جنس ها را به عهده داشت دست داد.

جوانی الغر اندام و صورتی کشیده، با اشاره عل یاکبر صندوق را مقابل بلیط هواپیمایی ارزان علی بابا قرار دادند. روی صندوق یک ردیف سیب درختی چیده شده بود. خريد بليط ارزان هواپيما علي بابا خم شد و سیب ها را از صندوق بیرون ریخت. پارچه ای که زیر سیب ها قرار داشت را برداشت و یک بسته را بیرون کشید و باال آورد و چاقو را از جیب کتش در آورد و کمی بسته را برید که مواد سفید رنگی ازش بیرون ریخت. با اشاره بلیط هواپیمایی ارزان علی بابا، سینا بسته را گرفت و با انگشت کوچیک دستش کمی از مواد را برداشت و در دهان مزه مزه کرد. سایت بلیط ارزان هواپیما علی بابا با خنده رو به گفت: -هنوزم که ترک نکردی! یادمه م یگفتی آخرین باره لب به این کوفتیها میزنم. بلیط هواپیما ارزان علي بابا خندید و با لهجه پاکستانی پاسخ داد: -ترک کردن دیگه کار ما نیست از ما گذشته! سایت بلیط ارزان هواپیما علی بابا با خنده سرش را به نشانه تاسف تکان داد.

  1. سینا آب دهانش را تف کرد و گفت: -اصله!
  2. سایت بلیط ارزان هواپیما علی بابا سرش
  3. را تکان داد و به آدم هایش اشاره زد که
  4. سریعتر مواد ها را از کامیون خارج کنند

-خوشحالم میبینمت فکر کردم مثل سری آخر سینا تنها میاد و نمیتونم ببینمت. بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا در حالی که به یک کیف بزرگ مشکی که کنار پای بلیط هواپیما ارزان علي بابا قرار گرفته بود اشاره میزد گفت: -اول پوال رو چک کن بعد ابراز دلتنگی کن. بلیط هواپیما ارزان علي بابا خندید و گفت:

من بهت اعتماد کامل دارم، چندساله کار میکنیم و میدونم حقال زحمه رو کامل میدی و نمیخوری وگرنه که دیگه باهات کار نمیکردم و جنس هات رو برات حمل نمیکردم. بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا دستش را روی شانه گذاشت و گفت: -برای اطمینان چک بلیط هواپیما ارزان علي بابا چارتر سرش را تکان داد و زیپ کیف را باز کرد و مشغول چک کردن شد. علی که یکی از افراد بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا بود کنارش ایستاد و گفت: -آقا مشکلی پیش اومده! خريد بليط ارزان هواپيما علي بابا سرش را تکان داد و با سینا و علی به گوشه ای رفتند و علی لب باز کرد:

 

خريد بليط ارزان هواپيما علي بابا عصبی

و به همه گاراژ ها سر بزنن. خريد بليط ارزان هواپيما علي بابا عصبی گفت: کنن وبه بچه ها بگو سریعتر مح موله رو توی کامیون خودمون جاساز حرکت کنیعلی "چشم آقایی" گفت و دور شد. سینا که عصابش بهم ریخته بود گفت: باید خیلی وقت بود از پلیسا خبری نبود، دوباره کلیک کردن روی ما احتیاط کنیم. بلیط هواپیما ارزان علی بابا سرش را تکان داد و گفت: -سبحانی و دخترش رو پیدا کردی؟

سینا از تغییر حرف بلیط هواپیما ارزان علی بابا متعجب گفت: -االن با پلیسا درگیریم و تو هنوز درگیر اون سبحانی بی پدری؟ بلیط هواپیما ارزان علی بابا عصبی خیره سینا شد و گفت: منبگو عرضه نداشتم پیداش کنم خودت رو خالص کن، تو فکر کردی منتطر میمونم توی دست و پا چلفتی بگردی و سبحانی رو پیدا کنی؟ خودم ردش رو زدم همون روز که ستاره رو جلوی ویال رهاش کردن از ایران خارج شدن، منتظر میمونیم برگردن و اونوقت تو دست

مطالب مشابه