هه حتمی با این هوشتون درس هم میخونید آره؟ سایت همسریابی معتبر رایگان تهران که اون موقع توی بیمارستان بودم از کجا باید قیافه کج و کوله اون یارو رو میدیدم؟ ولش باو...با تکون خوردن های پی دی پی توسط فردین به خودم اومدم و با خشم گفتم: هوو چته یابو؟ فردین با چشمای درشت شده نگام کرد و رو به سایت همسریابی معتبر رایگان آغاز نو گفت: داداش فقط میتونم بهت تسلیت بگم بابت این انتخابت دستمو تو هوا به معنای <بیا برو گوهتو بخور> تکون دادم البته نه به این صراحت ها. با خستگی نگاهم و از قبر مامان و بابام یعنی خانواده محتشم گرفتم و رو به اون بز های نر گفتم: بیاید بریم دیگه وایسادن مثل گوریل پا به ماه منو بر و بر نگاه می کنن.
سایت همسریابی معتبر رایگان اصفهان 98 با مهربونی سری تکون داد
سایت همسریابی معتبر رایگان اصفهان 98 با مهربونی سری تکون داد و همینطور که دستش و دور کمرم حلقه میکرد گفت: بریم عزیزم نباید زیاد به خودت فشار بیاری میدونی که تازه عمل کردی! دهن کجی کردم و هیچی نگفتم البته مدیونید فکر کنید جرات نداشتم چیزی بگم ها! آخه دهنم و سرویس کرده تو این چند ماه. همش سایت همسریابی معتبر این کارو بکن سایت همسریابی معتبر رایگان اون کارو نکن!
از این حرکات سایت همسریابی معتبر نی نی سایت خندش گرفته بود
سایت همسریابی معتبر و قانونی که از این حرکات سایت همسریابی معتبر نی نی سایت خندش گرفته بود دستی دور لبش کشید تا معلوم نشه! پوفی کشیدم و راه افتادم سمت ماشین زمزمه فریدن باعث خندم شد عه عه سایت همسریابی معتبر تهران یه جوری به این کوچولو توجه می کنه که آدم هوس میکنه بره زنش بشه ای ا... با دستم علامت خاک بر سرت و بهش نشون دادم و شیشه ماشین و بالا کشیدم! سایت همسریابی معتبر رایگان آغاز نو با فردین و سایت همسریابی معتبر نی نی سایت هماهنگ کرده بودم کارا رو ردیف کنن. دستی به کت شلوار خوش دوخت مشکی رنگم کشیدم امروز روزی بود که میخواستم از سایت همسریابی معتبر خواستگاری کنم! تو دلم غوغایی برپا بود که بیا و ببین! با دیدن یه دختر سایت همسریابی معتبر و قانونی موچولو با اندام ظریف پرواز کردم سمتش. انقد استرس داشتم که بدون نگاه کردن به چهرش جلوش زانو زدم و گفتم: با سایت همسریابی معتبر رایگان تهران ازدواج می کنی عزیزم؟
میشی خانم خونم و مادر توله هام؟ بلهه بلههه با شنیدن صدای جیغی سرم و با بهت بالا آوردم که با دیدن صحنه روبه روم چشام از حدقه زد بیرون و دهنم اندازه غار باز موند. دختر عملی و زشت رو به روم کجا و سایت همسریابی معتبر من کجا!! یا امام راحل؟ چه گوهی خوردم با شنیدن صدای قهقهه ناخودآگاه با تعجب پشت سرم و نگاه کردم که دیدم چه میبینی فریدن و عمر و سایت همسریابی معتبر رایگان دارن از خنده ریسه میرن! نامردا سوپرایزم و لو دادن؟ سایت همسریابی معتبر با چشمایی که شیطنت توش موج میزد برام تند تند ابرو هاشو بالا انداخت...
دندون قروچه ای کردم و خیز برداشتم سمتش که جیغی کشید و فرار کرد. از اون طرفم دختر عملیه افتاده بود دنبالم و می گفت: کجا؟تو از سایت همسریابی معتبر رایگان خاستگاری کردی؟آیی هورار شوهرم و دزدیدن.