ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پریماه
پریماه
34 ساله از شیراز
تصویر پروفایل آرمین
آرمین
34 ساله از یزد
تصویر پروفایل حسین
حسین
46 ساله از بندر عباس
تصویر پروفایل حمید
حمید
58 ساله از کرج
تصویر پروفایل نگین
نگین
36 ساله از فریدن
تصویر پروفایل علی
علی
24 ساله از گرگان
تصویر پروفایل اردلان
اردلان
45 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل رضا
رضا
37 ساله از مشهد
تصویر پروفایل مریم
مریم
32 ساله از فلاورجان
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
43 ساله از شاهرود
تصویر پروفایل نرجس
نرجس
32 ساله از سیاهکل
تصویر پروفایل پریناز
پریناز
42 ساله از تهران

بهترین نرم افزار جدید دوست یابی ایرانی

نمیدونم نرم افزار جديد دوست يابي، اصلا... اصلا نمیتونم درکش کنم.هنوزم سر تصمیمش هست؟ آره، شده مثل  نرم افزار جدید دوست یابی که میگفت یا من یا بورسیه!

بهترین نرم افزار جدید دوست یابی ایرانی - دوست یابی


دانلود نرم افزار جدید دوست یابی

آره، برای همین هم نامه رو دادی به نرم افزار جدید دوستیابی اندروید. مگه من نگفتم بیارش برام گفت ی رفت؟ مگه نگفتم خبر مرگم هر وقت یا اون شب فکر کردی مردم که دادیش به  علی! تو رفیقی؟! به سمت در رفتم و بدون اینکه به نرم افزار جدید دوست یابی نگاه کنم گفتم:تا آخر امشب تمام وسایلی که پیشت دارم رو پست کن دم در خونمون. طبقه ی سوم رفتم و توی اتاق کارم نشستم. سرم رو بین دستهام گرفتم. دو روز از اون شب میگذره و من تازه دیشب مرخص شدم. از وقتی که برگشتم، همینجور ماجرا پشت ماجرا، استرس پشت استرس، دیگه دارم کلافه میشم. نگار در رو باز کرد و گفت:نرفتی سر ساختمون نرم افزارهای دوستیابی جدید؟ سرم رو بلند کردم و گفتم:نگار من اصلا حوصله ناظرکار شدن رو ندارم.همین چند روز فقط، تا ناظرکار جدید استخدام کنیم. هوفی کشیدم و گفتم:باشه، فردا میرم.

آقا نرم افزار جديد دوست يابي چطورن؟

آقا نرم افزار جديد دوست يابي چطورن؟نمیدونم نرم افزار جديد دوست يابي، اصلا... اصلا نمیتونم درکش کنم.هنوزم سر تصمیمش هست؟ آره، شده مثل  نرم افزار جدید دوست یابی که میگفت یا من یا بورسیه! این هم میگه باید از کارت بگذری.آدم روانیه ها.ولش کن بابا تا چند روز دیگه بهش جواب منف ی میدم.خوبش میکنی. خندم گرفته بود، نرم افزار جديد دوست يابي حسودی میکرد؟ به اینکه من ازدواج کنم و فراموشش کنم. مگه میشه وقت ی یکی دیگه توی قلبمه یکی دیگه رو راه بدم توی زندگیم! کلاه مخصوص ساختمون رو سرم گذاشتم و با برداشتن برگه ها به باال رفتم.سالم آقای نرم افزار جدید دوستیابی اندروید.

نرم افزار جدید دوست یابی خوش و خرم به سمتم اومد 

نرم افزار جدید دوست یابی خوش و خرم به سمتم اومد و گفت:سلام خانم مهندس بفرمایید. از بالای ساختمون نصفهکاره به پایین نگاه ی انداختم و عقب رفتم. دیگه مثل قدیم از ارتفاع نمیترسیدم. بعد از عوض کردن چند قسمت از نقشه، برگه ها رو لول کردم و دستم گرفتم:خوب دیگه آقای نرم افزارهای دوستیابی جدید، کار من تمام شد. فردا میام برای باقی کارها.. .. هنوز حرفم تمام نشده بود که با افتادن یک گاری آجر از طبقه بالا دستم رو بالای سرم گرفتم. نرم افزار جدید دوستیابی اندروید گفت:کدوم احمق ی این کار رو کرد؟ به سمت من اومد و گفت:خانم مهندس خوبید؟ از خودشیرینیش حالم بهم خورد، خجالت نمیکشه با این سن و سالش! آروم گفتم:خوبم، خوبم من. نرم افزارهای دوستیابی جدید میخواست بره برای  نرم افزار جدید دوست یابی بالا که جلوش رو گرفتم و گفتم:آقای مرتضوی، این اتفاق ممکنه برای هر ساختمون ی بیفته، یه چیز عادیه.

مطالب مشابه