کاله ش رو بهترین همسر سایت همسریابی جدید گذاشت و بهم چشم دوخت.
سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید من همیشه دوست داشتم
میدونی سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید من همیشه دوست داشتم بچه ی اولم پسر باشه، یه پسره که از کشورش و خونواده ش دفاع میکنه.
هم به من دوتا پسر، یه دختر داد. سرم رو باالا آوردم و بهش زل زدم، یادم اومد اکثراً به من و سایت جدید همسریابی بهترین همسر بیشتر از ورود به سایت همسریابی بهترین همسر جدید توجه میکرد، ما رو یکسان دوست نداشت؛
افکار و احساساتش رو خالصانه بیان میکرد. سرتاپا سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید شدم تا به بقیه حرفه اش سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید بدم.
- چای رو برداشت و داخلش فوت کرد،
- هنوز هم دست از این عادت مزخرفش برنداشته.
- -وقتی گفتی من میخوام برم دانشگاه،
- سایت همسریابی بهترین همسر جدید و بدون فیلتر عصبانی شدم.
- منی که تابه حال حتی دستم رو برای بچه هام باالا نبردم،
- شروع کردم به کتکزدن پسر اولم!
- میدونم چند سال اول دانشگاهت زیاد اذیتت کردم،
- بعدش هم که تو رفتی. پوزخند کمرنگی زدم.
تو توی نیروی دریایی بهترین همسر سایت همسریابی جدید خودم، سایت جدید همسریابی بهترین همسر نیروی زمینی، ورود به سایت همسریابی بهترین همسر جدید هم یه پرستار یا دکتر، اونا هم از نظر من سرباز وطنن و وقتی دیدم هیچی اونجوری که من خیالپردازی کردم پیش نرفت خشمگین شدم. صندلیم رو بهترین همسر سایت همسریابی جدید آوردم. آهی کشید و شروع کرد به بازیکردن با لیوانش.
ایندفعه دیگه به من نگاه نکرد. اما وقتی الان میبینم، مَرد شدی برای خودت و یه کار شرافتمندانه داری... یعنی میدونی من سایت همسریابی بهترین همسر جدید و بدون فیلتر خجالت میکشم. گفتم. اون هم پاشد و بااحتیاط من رو بین دستاش کشید، ایندفعه من هم بین دستام کشیدمش. سایت همسریابی بهترین همسر جدید و بدون فیلتر نیاز داشتم، بهترین همسر سایت همسریابی جدید یکی باشه ازت مواظبت کنه.