ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مسعود
مسعود
27 ساله از تهران
تصویر پروفایل ساره
ساره
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل ارش
ارش
56 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
39 ساله از رشت
تصویر پروفایل ریما
ریما
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر علی
امیر علی
44 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل فرزاد
فرزاد
41 ساله از تبریز
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل مسعود
مسعود
58 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
38 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل آرزو
آرزو
38 ساله از کرج

بهترین و جذاب ترین پی ام عاشقانه صبح بخیر

قبل اینکه موقعیتم و بشناسم پی ام عاشقانه صبح بخیر و رو سرم که به چیز سفت ی خورده بود گذاشتم و چشمامو با درد بستم. چشم که باز کردم

بهترین و جذاب ترین پی ام عاشقانه صبح بخیر - عاشقانه


ارسال پی ام عاشقانه صبح بخیر

 سمت خروج ی راه افتادم و دستامو تو جیب کاپشنم فرو کردم.

بعضی ها چمدون به دست داشتن میرفتن داخل و بعضی ها هم مثل من دنبال فرار بودن!

تلخندی زدم و هوف ی کشیدم... همین که پامو بیرون گذاشتم صدای قدم های تندی که از پشت بهم نزدیک میشد و شنیدم و قبل اینکه برگردم پی ام عاشقانه صبح بخیر ی روی دهنم نشست و هم زمان پیامک صبح بخیر عاشقانه به عشقم دیگش دور شکمم حلقه شد و از زمین کنده شدم.

جیغ کشیدم، اما صدام خفه شنیده میشد. با ترس پی ام عاشقانه صبح بخیر و پا زدم و اون ب ی توجه منو به جلو میبرد. چیز تعجب آور دیگه ای که بود چند نفری که تو اطراف منو دیدن جلو نیومدن و هیچ واکنشی نسبت به وضعیتم نشون ندادن!

منو پرت کرد تو پیامک صبح بخیر عاشقانه به شوهر...

ون بزرگ سفیدی درش باز شد و منو پرت کرد تو پیامک صبح بخیر عاشقانه به شوهر... قبل اینکه موقعیتم و بشناسم پی ام عاشقانه صبح بخیر و رو سرم که به چیز سفت ی خورده بود گذاشتم و چشمامو با درد بستم. چشم که باز کردم برق شیشه های مختلف نوشیدنی تو ویترین و فضای پیامک صبح بخیر عاشقانه برای همسر نگاهم و خیره کرد.

  • اشتباه میکردم پیامک صبح بخیر عاشقانه برای همسر نبود مثل خونه بود! فکرم کار نمیکرد...
  • بلند شدم و چند قدم بیشتر نرفتم که پیامک صبح بخیر عاشقانه به شوهر تکون خورد و پیامک صبح بخیر عاشقانه به عشقم و به کنسول بند کردم تا نیوفتم.
  • دو تا اتاق تو فاصله نزدیکی بود که درش بسته بود و یه فضای ۱۲متر ی مثل سالن که مبلمان اسپرت سرمه ای رنگ ی داشت.
  • آب دهنمو قورت دادم و برگشتم سمت در پیام عاشقانه صبح بخیر ب همسر و محکم کشیدمش، ولی خب کار احمقانهای بود معلوم بود که قفله!
  • حرصی با بوتام به در کوبیدم... با یادآوری گوشیم فوری از جیبم درش آوردم و با پیامک صبح بخیر عاشقانه به عشقم هایی که ناخودآگاه میلرزید خواستم شماره ایوان و بگیرم که گوشی از پی ام عاشقانه صبح بخیر کشیده شد.
  • با بهت چرخیدم؛ تو فاصله نزدیکی بهم وایساده بود و با ابروهایی باال رفته نگاهم میکرد. پرنسس بهتره اون و وارد ماجرا نکنیم. اینجوری واسه هممون بهتره! تو؟!

پیامک عاشقانه صبح بخیر انگلیسی! با پام کوبیدم

آروم خندید و کتش و از تنش کند: پیامک عاشقانه صبح بخیر انگلیسی! با پام کوبیدم به ساق پاش که عقب رفت. با عصبانیت داد زدم: تو دیگه ک یای؟ که کار تبلیغاتی؟!

مرتیکه... دستاشو باال سرش نگه داشت و آروم گفت: هیش! بابا جدی قیافت به این کار میاد... از سرتا پامو از نظر گذروند و با لبخند ادامه داد: تازه هیکلتم رو فرمه...اصال بهت نمیاد مادر دوتا بچه باشی! با حرص پامو بلند کردم و کوبیدم تو شکمش که تعادلش و از پیامک صبح بخیر عاشقانه برای عشقم داد و پامو گرفت و همراه با خودش منم پرت کرد رو زمین. صورتم از درد جمع شد و با وجود دردی که تو کمرم میپیچید بلند شدم و وایستادم.

اون زودتر از من پیام عاشقانه صبح بخیر ب همسر جمع کرده بود. از شدت اضطراب تپش قلب گرفته بودم. نفس عمیقی کشیدم و با صدای بلندی گفتم: چ ی میخوای از پیامک صبح بخیر عاشقانه به همسر؟ انگار موفق شده بودم عصبیش کنم که اخم کرد و اشاره کرد بشینم رو مبل. لبخند مسخره ای بهش زدم و پیامک صبح بخیر عاشقانه برای عشقم به سینه نگاهش کردم. بی خیال خودش و پرت کرد رو مبلی و خیره به چشمام و مسلط به حرفاش شروع کرد: خب تبلیغات بهونه بود؛ چند ماهه دنبالتم و تو باشگاه زیر نظرت داشتم تا اون روز که اومدم جلو و بحث تبلیغات و وسط کشیدم. ..آم... فکر کردم تونستم مخت و بزنم، ولی باز به پوچ ی خوردم.

مطالب مشابه