ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محمد
محمد
51 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
26 ساله از رشت
تصویر پروفایل رضا
رضا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل الناز
الناز
38 ساله از گرگان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل سهراب
سهراب
26 ساله از ساوجبلاغ
تصویر پروفایل هدیه
هدیه
52 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بهزاد
بهزاد
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
35 ساله از کرج

توران سایت ایرانی است

نمتونم. دست خودم نیست از سایت توران بهترین همسر موقعی که توران سایت همسر این خبر رو بهم داده عصبی شدم. حاال نمیدونم مراسممون به کی می افته

توران سایت ایرانی است - توران سایت


تصویر توران سایت ایرانی است

و ساکت ماند. دلم میخواست دهن باز کند و حرف بزند. در توران سایت خودم در همان لحظه ها هزاران نفر رو تصادف کرده و هزاران نفر رو کشته و دفن کرده بودم. برای اینکه از این فکرهای بیهوده راحت شوم به خودم ارامش دادم که به احتمال زیاد او با سایت توران خانه همسریابی حرفش شده و از یان رو نفس عمیقی کشیدم و پرسیدم: -بنفشه با توران سایت حرفت شده؟ او سر تکان داد و خیلی بی مقدمه گفت: -عروسیمون بهم خورد. چشمام گرد شد از شدت تعجب. باورم نیمشد که سایت توران خانه همسریابی چه میگوید. یعنی چی که مراسم ازدواجشان بهم خورده بود؟ انها کارتهای عروسیشان را هم پخش کرده بودند. پس توران سایت همسر چه اتفاقی افتاده بود که او میگفت مراسم ازدواجشان بهم خروده بود؟

سایت توران بهترین همسر حرف بزن ببینم چه مرگته؟

  • به جای هر گونه فکر و خیالی پرسیدم: -یعنی چی بنفشه؟ چی میگی تو؟ سایت توران بهترین همسر حرف بزن ببینم چه مرگته؟ سرش رو برگردوند و نگاه بی قرارش رو به صورتم ریخت و بعد شمرده شمرده گفت: -مجبوریم تاالر و تمام مقدماتی که برای ازدواجمون تدارک دیده بودیم رو کنسل کنیم. کالفه دست تکون دادم و گفتم: -بنفشه درست حرف بزن. تو من رو دیونه کردی. نفس عمیقی کشید و گفت: -امروز صبح یکی از اقوام دور مادری توران سایت تصادف کرده بود و بعد از اینکه چهار ساعت در کما مانده بود فت کرده. نفس عمیقی کشیدم و از اینکه او با حرفهای نصفه نیمه اش و خودم با فکر و خیال بیهوده اینقدر خودم رو رنج داده بودم عصبی شدم. خوب مرگ حق است چرا او اینهمه ناراحت شده؟
  • توران سایت همسر کنه حاال تو چرا گریه میکنی؟ -گریه نداره؟ این چه شانسیه که من دارم. حاال که تنها یک هفته به مراسم ازدواج ما مونده باید این خانم فت میکرد؟ سرم رو تکان دادم و از اینکه او اینقدر بیرحمانه در مورد ان زن قضاوت میکرد گفتم: -توران سایت ازدواج چرا این حرف رو میزنی؟ سایت توران 81 ازدواج قسمت اون خانم هم اون بوده. شاید پیمانه عمرش پر شده بود و باید امروز فت میکرد. حاال چون فت او باعث برهم خوردن و به تعویق افتادن مراسم ازدواج شما شده تو نباید همسریابی توران سایت جدید بیرحمانه قضاوت کنی. سرش رو تکون داد و گفت: -نمیدونم، نمتونم. دست خودم نیست از سایت توران بهترین همسر موقعی که توران سایت همسر این خبر رو بهم داده عصبی شدم. حاال نمیدونم مراسممون به کی می افته. البته خود توران سایت میگفت بعد از مراسم چهلمش مراسم رو میگیریم اما حاال باید به خاطر احترام و این حرفها تا اون موقع دست نگه دارن. و بعد بینی اش رو باال کشید و گفت: -میترسم مامان میگفت این شنون خوبی نیست. دستش رو گرفتم و گفتم: -توران سایت ازدواج این خرافات روب ریز کنار. یعنی چی این حرفها؟ اینا چیه مگی تو الکی؟
  • سایت توران 81 ازدواج اتفاق دیگه. همسریابی توران سایت جدید باید بیفته و من و تو هم االن در حال حاضر کاری از دستمون بر نمیاد جز اینکه تو خانم خانم ها باید خوشحال هم باشی که یه زمانی این بین پیدا شده که یمتونی بهتر و راحتتر به کارهات برسی.

سایت توران خانه همسریابی مراسم ازدواجمون می افته

مگه توران سایت ازدواج نمیگفتی هنوز هزار تا کار نکرده داری؟ -اما سایت توران خانه همسریابی مراسم ازدواجمون می افته به شروع سال تحصیلی و من باید مرخصی بگیرم. -اشکالی نداره بنفشه مگه مراسم ازدواج من نیفتاد به وسط ترم؟ سرش رو تکون داد و گفت: -اما تو فرق داشتی. تو تنها 11 11 روز مرخصی گرفته بودی. -سایت توران 81 ازدواج تو هم همین کار رو بکن. سایت توران بهترین همسر نیست؟ -نه بابا چرا کم باشه. مگه ماه عسل چند روزه میخواید برید؟

یک شب هم که حنابندون و یک شب دیگه هم که عروسی داریم دیگه. سرش رو تکون داد و باز دوباره اشکهایش راه گونه هایش رو پیمود. دستش رو کشیدم وگفتم: -توران سایت ازدواج چرا دوباره داری گریه میکنی؟ توران سایت همسر رو تکون داد و با بغض در حالی که شکلش درست همانند بچه ها شده بود گفت: -نکنه اونا فکر کنن من بدقدمم؟ با چشمهایی که از شدت تعجب و حیرت گرد شده بود نگاهش کردم. این مذخرفات چی بود سایت توران 81 ازدواج میگفت؟ هیچ وقت تا این حد فکر نمیکردم که او خرافاتی باشد. به راستی که بیخود و بیجهت داشت خودش رو ازار میداد. واقعاً نمیدونستم که چه حرفی بزنم. سایت توران بهترین همسر داشتم که واقعاض در این مرود بهار راست میگفت که ما ادمها در مورد چیزی خودمون رو رنج میدهیم

مطالب مشابه