ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ماریا
ماریا
48 ساله از گرگان
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
37 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مهران
مهران
40 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل مجتبی
مجتبی
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل صفورا
صفورا
31 ساله از کرمانشاه
تصویر پروفایل صحرا
صحرا
28 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل حسین
حسین
42 ساله از سیرجان
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم
تصویر پروفایل سعید
سعید
45 ساله از اراک
تصویر پروفایل مایا
مایا
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
33 ساله از قزوین

حرفهای عاشقانه به عشقم به چند زبان

حرف های عاشقانه برای عشقم در چت کنه، پس چرا همراهیاش نکنم؟! چرا خشم و ناراحتیام و توی سر مرد خودخواه جملات عاشقانه به عشقم نکوبم؟!

حرفهای عاشقانه به عشقم به چند زبان - حرفهای عاشقانه


تصویر حرفهای عاشقانه به عشقم

طفلی حق داره که مخفی بشه و هیاهو نکنه؛ قلب من کجا و اون بهار هر جایی کجا؟! حرفهای عاشقانه برای عشقم خب، وقتی میبینه به همون بهاری که شرم داره اسمش رو بیاره این چنان باخته، دیگه روی غوغا به پا کردن که سهله روی زنده موندنم نداره! دستم رو اسیر سینهام کردم و چنگی به مانتوم زدم. مردمکهای فراریام باز به سوی آرتام کشیده شدند و اون رو رصد کردند، که با چه راحتیای روی حرفهای عاشقانه به عشقم کنار شومینه نشسته بود و به نقطهای کور خیره شده بود. جملات عاشقانه به عشقم اندازهی سقفی که بهش زل زده هم ارزش ندارم که نگاهم نمیکنه؟! چرا بهم نمیگه بلند شو؟! چرا نمیاد دستمو بگیره؟! چه حرفهای بیخودی... من که بهارش نیستم، من کلمات عاشقانه به عشقم!

من دختر بدبخت این قصه ی شومم! با غمی که حالا دوستی به عنوان خشم پیدا کرده بود و هر دوشون داشتند توی دلم جولان میدادند؛ با نفسی نفس زنان سر بلند کردم که نگاه دردآورم به چشمهای سرخ آرتام گره خورد. خشم با دیدن حرفهای عاشقانه به عشقم خونی و دستان مشت شدهی آرتام، از دلم فرار کرد و غصه رو تنها گذاشت. با حرفهای عاشقانه برای عشقم بلندی که به سمت من برمیداشت منم به اجبار و از روی ترس به عقب قدم برداشتم اما طولی نکشید که کمرم پیانوی گوشه ی دیوار و حس کرد. دیگه راهی برای عقب نشینی هم ندارم و گویا باید تسلیم بشم!

داری اشتباه میکنی کلمات عاشقانه به عشقم

مقابلم ایستاد و سر خم کرد. صدای خشدارش که بلند شد نگاهم و بالا کشیدم و به چشمهای تاریکش زل زدم. داری اشتباه میکنی کلمات عاشقانه به عشقم. .. زمانی که حس کردم منو بچه فرض کرده، چونهام به لرزه افتاد و دل از پناهگاهش بیرون پرید. میخواست هیاهو کنه و از حق بر باد رفته اش حرف های عاشقانه برای عشقم در چت کنه، پس چرا همراهیاش نکنم؟! چرا خشم و ناراحتیام و توی سر مرد خودخواه جملات عاشقانه به عشقم نکوبم؟! کامل یهویی دستام و بند یقهی پیراهنش کردم که مبهوت سرش رو عقب کشید. توی صورت وا رفتهاش غریدم: به من دروغ نگو!

حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه دریده شدند

حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه دریده شدند و قطرهای حرفهای عاشقانه به عشقم درشت اشک بود که روونهی گونههام شدند. میون هقهقهای بلند و سرسام آورم ادامه دادم من از دروغ و ریاکاری متنفرم، فهمیدی متنفر! مشتهام رو محکمتر به یقهش گره زدم و نفسی از فضای خفقان خونه گرفتم. بعد تکونی به تن مردونهش دادم و جیغ کشیدم: راحت باش مرد!. ..

جملات عاشقانه به عشقم چطور بهم نامردی کردی بگو که بازیام دادی! بگو که منو به اون دختره ی هر جایی فروختی و ارزشم از اون ه. .. با یه حرکت دست من و از خودش جدا کرد و سیلی رو نثار گونهام کرد که برق از چشمهام رفت. دست بزرگ و قوی مردونه اش به قصد عقب روندنم روی شونم فرود اومد و من بیجون روی زمین پرتاب شدم. تیزی شیشه خوردههایی که در اطرافم پراکنده بودند حالا توی پوست اعضای بدنم حس میشدند. ای کاش مرده بودم و خفت حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه روزهای دردناک و نمی دیدم. # آرتام خیلی اتفاقی صورتش توسط شیشه حرفهای عاشقانه برای عشقم دریده شد. شوکه و ترسیده از صدای جیغ حرفهای عاشقانه به عشقم و خونی که روی زمین چکه شد شونههاش رو رها کردم و قدمی به عقب برداشتم. باورم نمیشه که من این کار رو با حرف های عاشقانه برای عشقم ترکی کرده باشم، اصل چطور تونستم اینقدر سنگدل بشم؟! من هرگز نمیتونم این نگاه اشکی رو که پر شده از حرف های عاشقانه برای عشقم در چت مختلف و سوالات پیچده رو فراموش کنم! مطمعنم که نمیتونم! 

مطالب مشابه