بعد باهم میریم هرجا که تو بخوایی حتی اگه بخوایی میریم ایران شهرزاد من تورو خوشبخت میکنم اشکام هر لحظه بیشتر روی گونم سرازیر میشد فکر شعر کوتاه عاشقانه برای تولد همسر از سرم بیرون نمیرفت واقعا نمیدونستم چی کار کنم اگه عاشق اشعار کوتاه عاشقانه برای همسر نبودم صد در صد قبول میکردم چون حاال من همه چیمو از دست داده بودم و دیگه دختر نبودم اما حاال... شعر کوتاه عاشقانه برای همسر شعر کوتاه و عاشقانه برای همسر؟صدام نزن بسه حالم ازت بهم میخوره
شعر کوتاه عاشقانه برای همسر مهربانم آرتای به جهنم
شعر کوتاه عاشقانه برای همسر مهربانم آرتای به جهنم دختره خیر سر اینقدر اینجا میمونی که بپوسی شعر کوتاه عاشقانه برای همسرم با عصبانیت اتاقو ترک کرد خودمو رو تخت پرت کردم و خیره به سقف اتاق مجللی که توش بودم بغض کردم تصویر اشعار کوتاه عاشقانه برای همسر جلوی چشمام نقش بست چهره مردونش برام جذاب ترین و خاص ترین چهره دنیا بود چشمای مشکیش تموم دنیام بود یعنی توی این یه هفته به من فکر کرده؟اصال از خوش پرسیده کجام؟
- نانسیرو بگو یعنی باهم آشتی کردن؟ هرشب تو فکرتم که چی خوبه حالت شاید من بد بودم نکردم خوشحالت تو که نفهمیدی کی واست میمونه به لطف دیوونه ولیمیدونه که من دلی دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو من خواستمت قطره اشک چکیده شده از گوشه چشممو با دست پاک کردم و چشمامو روی هم بستم داغی اشکام حرارت گونه هامو باال میبرد
- قلبمو بی تاب میکرد و از زندگی سیرتر بمون تو تو قلبم قلب من بیرحمه ولی میفهمه عشق تورو من نمیتونم ببینم اشک تو چشم تورو ذره ذره میزنه قلب من انگار برات تو نمیدونی ولی خودمیدونه که من دلی دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو من خواستمت بمون تو تو قلبم نمیدونستم چی کار کنم تا االن چندبار سعی کرده بودم که فرار کنم اما هربار مچمو میگرفتن به خاطرهمین کال ناامید شده بودم
- توی حیاط ویالی شعر کوتاه عاشقانه برای همسرم آدماش بودن که به هیچ جوره نمیتونستم جیم بزنم از طرفی خودشم بیشتر وقتا خونه بود هیچ فکری به مغزم نمیرسید از روی تخت بلند شدم از اینکه همش اینجا دراز میکشیدم خسته شده بودم به سمت کمد رفتم که شعر کوتاه عاشقانه برای همسر گفته بود هرچی که الزم داشته باشمو داره به خاطر همین یه شلوار لی و یه لباس مردونه اسپرت نقره ای رنگ از توش دراوردمو تنم کردم
- موهامو دم اسبی باال بستم و از توی آیینه به خودم نگاه کردم چشمای عسلیم چه قدر پژمرده و گرفته بود زیر چشمام کمی گود افتاده بود اما خب چون لباسامو عوض کرده بودم و یکم به صورتم کرم زده بودم قیافم کمی شاداب تر شده بود حاال که نمیتونم از اینجا فرار کنم به یه نقشه زیرکانه تر احتیاج داشتم که باید اساسی دربارش فکر میکردم قبل از اینکه شعر کوتاه عاشقانه برای همسرم تصمیماتی که برام گرفترو به زور علنی کنه از اتاق خارج شدم و به سمت سالن رفتم با شنیدن
صدای شعر عاشقانه کوتاه برای همسر صبح بخیر که داشت
صدای شعر عاشقانه کوتاه برای همسر صبح بخیر که داشت با یکی از آدماش حرف میزد توقف کردم ببینم چی میگنبله آقا شما نگران نباشید نمیتونن فرار کنن شعر کوتاه عاشقانه برای همسر خوبه این چندباریم که تالش کرده خوب تونستید از پسش بربیایید اگه موفق بشه از اینجا بره هیچ کدومتونو زنده نمیذارمگفتم که آقا خیالتون جمع شعر کوتاه عاشقانه برای همسر مهربانم ایمیل شرکت روژیتور چی شد؟ روژیتور؟
روژیتور که اسم شرکت شعر عاشقانه کوتاه برای همسر صبح بخیر بود گوشام تیز تر شد ببینم چی میگن آدرس ایمیلیشونو تغییر دادن آقا مثل اینکه فهمیده بودن میخواستیم هکشون کنیم شعر کوتاه عاشقانه برای همسر مهربانم آدرسشو داریم؟با هزار بدبختی پیداش کردیم آقا یه حفاظ امنیتی سختی هم داره که اصال قابل حک شدن نیست خودمون تو دردسر می افتیم یعنی میخواستن ایمیل شعر کوتاه عاشقانه برای تولد همسر رو برای چه کاری حک کنن؟چی بهشون میرسید؟ شعر کوتاه عاشقانه برای همسر مهم نیست بدون حک کردن هم به خواسته هامون میرسیم این آدرسو بذار تو اتاقم فعال بریم یه سر به محموله ها بزنیم از اونورم باید وقت نهار برگردم خونه تصمیم گرفتم با شعر کوتاه عاشقانه حافظ برای همسر برم رستورانبراتون میز رزرو کنم آقا؟