کردم و خواستم نیان گلچین اشعار سعدی کوتاه و رفتم خونه عمو دو روز بعد چمدونم گرفتم دستم ولی به جای گلچین اشعار سعدی کوتاه رفتم ترمینال تو لحطه آخر تصمیم گرفتم بمونم ایران ولی تو یه شهر دیگه خطمم عوض کردم.رفتم عسلویه اونجا فقط جای خودم بود رفتم تو یه شرکت ساختمان سازی مشغول کار شدم.
اشعار عاشقانه سعدی کوتاه تو شرکت زیاد
-نه ورفت عجبا وقتی کارم تمام شد با همکارا کردم و زدم اشعار عاشقانه سعدی کوتاه تو شرکت زیاد با کسی گرم نمیگیرم دوست ندارم کسی از زندگیم سردربیاره و بعد بخواد ترحم کنه توشرکت ما به جز به من دوتا آقای دیگه کار میکنن با دوتا خانم.
آقای رسولی ومحمدی که هردو متاهل هستن و خانم رضایی و احمدی خانم رضایی متاهل اما خانم احمدی مجرد که به چشم خواهری زیبا و متین و با وقار و همین خصوصیاتش که همه رو وادار میکنه با کمال میل بهش بذارن منم که اشعار عاشقانه سعدی احتشام هستم معرف حضور 3 ماهی هست که اینجا مشغول کار هستم هیچ اتفاق خاصی نبقتاده.
تو دفترم نشستم و دارم به اتفاق دیروز فکر میکنم خط قبلیمو اشعار عاشقانه سعدی کوتاه آوردم انداختم رو گوشیم.
روشنش کردم چندتا اس ام اس بود ازطرف شروین و اشعار عاشقانه سعدیان باور نمیشد بازشون کردم.
اولی از شروین بود
-هوی کجایی بی معرفت چرا گوشیت خاموش دومیم از شروین -اشعار عاشقانه سعدی شیرازی قهر کردی حالم بد بود تو بیمارستان نامرد سومی -سالم دوستم ببخش من دوست خوبی نبودم برات بابام گفتتو راضیش کردی بریم خاستگاری سمیه دوست دارم تو جشن نامزدیم باشی چهارمی از اشعار عاشقانه سعدیان سالم اشعار عاشقانه سعدی شیرازی نمیدونم چرا گوشیت خاموش شروین میگه از دست اون ناراحتی من که دوست خوبی بودم برات ممنون بابت کادوها پنجمی اشعار عاشقانه سعدی شیرازی مادرجونت میگه داری میری آلمان خیلی نامردی پسر بدون دیدن من میری؟
ششمی سالم اشعار عاشقانه سعدی شیرازی امروز شنیدم داری میری دلم برات تنگ میشه نمیدونم ما چه بدی کردیم که اینجور از ما بریدی ولی من همیشه منتظرت می مونم تا بیای چیکار کردین ترحم من دوستتون نبودم شما دلتون برای من سوخت من این نمیخواستم اشعار عاشقانه سعدیان منم دلم برات تنگ شده خانوم شیطون تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد وای شماره شعر سعدی کوتاه وای چیکار کنم حاال دل زدم به دریا وصل کردم ولی هیچی نگفتم صدای تند نفساش میومد داشت گریه میکرد بخاطر من؟
الو اشعار عاشقانه سعدی چرا حرف نمیزنی؟
طاقت نیاوردم قطع کردم خطمو عوضالو..الو اشعار عاشقانه سعدی چرا حرف نمیزنی؟
اشعار عاشقانه سعدی خواهش میکنم کردم.عید نزدیک بود.همه تو جنب وجوش بودن بیخیالترین ادم من بودم نه کسی بود به یادم باشه نه کسی منتظرم بود.نه یه نفر بود شعر سعدی کوتاه زلزله من بالی آسمونی چقدر دلتنگشم بلند شدم کتمو برداشتم زدم اشعار عاشقانه سعدی کوتاه خوبی اینجا این بود دیگه از سردردام خبری نبود چند روز پیشا یه ماشین خریدم یه 602 سفید.
سوارشدم رفتم کنار خلیج عاشق اینجا بودم بهم آرامش میداد.
خطمو روشن کرد شماره شعر سعدی کوتاه رو گرفتم.
سریع جواب داد -سالم شعر عاشقانه سعدی با معنی. ..
-خیلی نامردی چه جور دلت اومد ما رو تنها بذاری بری ها الان کجایی خوش میگذره مگه ما چیکارخوبی سالم شعر عاشقانه سعدی با معنی. .خانومی کردیم؟
-درست حرف بزن شعر عاشقانه سعدی با معنی تو هیچی حالیت نیست من دوستی میخواستم نه ترحم همه کاراتون ترحم بود دلسوزی بود من نمیخواستم-
فرض کن اشعار عاشقانه سعدی
از عروسکه خوشت اومد - وای آره هرشب کنارم میزارمش صدای جیغش گوشمو نابود کردبه جای من کوفتهه هه هه خودت مرده فرض کن اشعار عاشقانه سعدی بله؟ -آره فقط بگو کجایی تا بیام رو سرت خراب بشم هنوز زلزله ایی؟ نه واقعا میای؟