ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
25 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از اراک
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل وحید
وحید
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل فرید
فرید
35 ساله از سنندج
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار

دانلود اپليكيشن فلاي تودي

اپليكيشن فلاي توديل که صدام میزد باعث شد سمتش بچرخم. با خشم سمت اپليكيشن فلاي تودير حملهور شد و با عصبانیت گفت: مرتیکه، تو چه غلطی میکنی

دانلود اپليكيشن فلاي تودي - فلاي تودي


تصویر دانلود اپليكيشن فلاي تودي

 حواسم رو سمت اپليكيشن فلاي تودي معطوف کردم و با تمام استرسی که ناخواسته بهم منتقل شده بود لبخندی به زور روی لبم نشوندم و گفتم: تو برو، منم یکم دیگه میام. دخترک با خنده از کنارم گذشت و سالار اپليكيشن فلاي توديل داشت بهم نزدیک میشد، گفتم: اینجا چیکار داری؟ سالار با تعجب و نیشخند نگاهم کرد: اپليكيشن فلاي توديدی باید جواب پس بدم؟ بیتوجه بهش خواستم به سمت دیگهای برم که دوباره صدام زد: خب حالا، چه زودم اخم میکنی، وایسا کارت دارم. نفسم رو بیرون فرستادم و همانطور که نگاهش میکردم گفتم: ولی من مایل نیستم اصلا حرفات رو بشنوم.

و به راهم ادامه دادم که با صدای بلندی گفت: حتی اگه راجع به اپليكيشن فلاي تودي باشه؟ ناخودآگاه پاهام از حرکت وایسادن و خواستم بهش بی توجه باشم که دوباره گفت: آهو، واقعا یه احمقی که اپليكيشن فلاي توديل رو دوست داری. دست یخ کردم مشت شد و عجیب دوست داشتم با همین مشت توی دهن سالار بکوبم. دخترک صدام کرد و من گامهام رو بلندتر برداشتم و سمتشون رفتم. مادر دخترک با مهربانی دستش رو سمتم دراز کرد: سلام من مامان الینام، خیلی ممنون اپليكيشن فلاي تودير آدم برفی. اپليكيشن فلاي تودي نداشت خانم، خودم هم دوست دارم بازی با برف رو.

اپليكيشن فلاي توديل که توی دستش بود

و بعد لپ دخترک که فهمیده بودم اسمش الیناست کشیدم و با لبخند گفتم: من باید برم، فظ. زن یکی از ظرفهای اپليكيشن فلاي توديل که توی دستش بود رو سمتم گرفت. بفرمائید ناقابله. نه خیلی اپليكيشن فلاي توديدی. تورو تعارف نکنید بگیرید، تو این هوا میچسبه. بخاطر اصرارهاشون حلیم رو از دستش گرفتم و سمت آپارتمان راه افتادم. اپليكيشن فلاي تودي مثل پسر بچههای هجده ساله افتاده بود دنبالم و دست از سرم برنمیداشت آهو، فقط ده دقیقه وایسا، ببین چی میخوام بگم. نمیخوام وایسم، هیچ علاقهای هم به شنیدن حرفهات ندارم.

اپليكيشن فلاي تودير چرا نمیخوای بفهمی

اپليكيشن فلاي تودير چرا نمیخوای بفهمی که شوهرت با یکی دیگه هم تیک میزنه. نیشخندی ناخواسته روی لبم نشست و همان طور که سمتش چرخیدم گفتم: تو واقعا من رو چی فرض کردی؟ واقعا چی بهت میرسه اگه زندگیم از هم بپاشه؟ سالار چند قدم بیشتر سمتم اومد و گفت: بذار نشونت بدم. و سپس موبایلش رو سمتم گرفت. ولی یهو صدای داد اپليكيشن فلاي توديل که صدام میزد باعث شد سمتش بچرخم. با خشم سمت اپليكيشن فلاي تودير حملهور شد و با عصبانیت گفت: مرتیکه، تو چه غلطی میکنی اینجا؟

هوی، صدات رو واسه من نبر بالا، الانم اصلا حس دعوا و بحث با تو رو ندارم. و رو به من ادامه داد واست میفرستم، حتما ببین. اپليكيشن فلاي تودير کلافه خواست مشتی به سالار بزنه که سالار جا خالی داد و همان طور که سمت ماشینش میرفت گفت: گفتم که حوصله زد و خورد ندارم، حتما یه روز دیگه میام واسه دعوا. اپليكيشن فلاي توديدی خواست پشت سرش بره که با قسم و خواهش منصرفش کردم.

مطالب مشابه