ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل محمد
محمد
37 ساله از کرج
تصویر پروفایل مازیار
مازیار
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل امید
امید
30 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل جلال
جلال
58 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد

رزرو بلیط هواپیما آسان

تا خندهم رو مهار کنم.رزرو بلیط هواپیما خارجی به سمت سینی رفتم که رزرو بلیط هواپیما گفت: با این سر و وضع میخوای آشها رو ببری پخش کنی؟

رزرو بلیط هواپیما آسان - بلیط هواپیما


رزرو بلیط هواپیما با راهنما

مامانم یکباره اشکهایش خشک شد و با م نم ن گفت: میگم آهو، این پسر که میگی عکسش تو اینستی چی چی نیست؟ چنان زدم زیر خنده که مامانم پسگردنی نثارم کرد و گفت: زهرمار، مگه چی گفتم. ای... نیس... رزرو بلیط هواپیما! و بلند میخندیدم. مادرم از رو تختم بلند شد و با حرص سمت در رفت و گفت: ملت دختر دارن ما هم دختر داریم، پاشو بیا ببینم. ولی مگه من میتونستم جم بخورم، مگه اصلا خندم قطع میشد؟

ولی آخر سر با دادی که مامانم زد، بلند شدم و همانطور که میخندیدم، از اتاق بیرون رفتم. مادرم وقتی صورت جمع شدهام رو به خاطر خنده دید، با چشمهاش بهم اخطار داد که رزرو بلیط هواپیما برای سفارت و من لبم رو بیشتر جمع کردم تا خندهم رو مهار کنم.رزرو بلیط هواپیما خارجی به سمت سینی رفتم که رزرو بلیط هواپیما گفت: با این سر و وضع میخوای آشها رو ببری پخش کنی؟ یهو یاد لباسم افتادم و با عجله به سمت رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت رفتم و شنلم رو از روی بلوزم پوشیدم که با اینکه زیاد بلند نبود، ولی من خوشم میآمد و یک شال سیاه هم سرم کردم و سینی رو برداشتم و مجال دید زدن به مادرم رو هم ندادم و با سرعت از خونه خارج شدم. زنگ در واحدها رو میزدم و آشهایی رو که مادرم در ظرف یکبار مصرف ریخته بود رو به دستشون میدادم.

وقتی سینی خالی شد، به واحد خودمون برگشتم که رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت با دیدن شنلم، لبش را گاز گرفت و گفت: رزرو بلیط هواپیما خارجی من آخرش از دست تو سکته میکنم؛ این چیه پوشیدی؟

رزرو بلیط هواپیما برای سفارت لباس به اون خوبی

عه، رزرو بلیط هواپیما برای سفارت لباس به اون خوبی. و بعد ظرفهای دیگه رو هم توی سینی گذاشتم و با عجله باز بیرون رفتم؛ وقتی برای دوم برگشتم و رو به مادرم گفتم تموم شده، چند ظرف دیگر را هم در سینی گذاشت و گفت: رزرو بلیط هواپیما ببر واسه همسایههای بیرون ساختمون. بعد به لباسم دوباره نگاهی انداخت و گفت: رزرو بلیط هواپیما ایران ایر رو ولی عوضش کن! سینی رو از روی میز برداشتم و با لبخند سمت در رفتم که رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت فریاد زد و گفت: رزرو بلیط هواپیما خارجی!

مامان، زودی برمیگردم. و از پلهها به سمت پایین روانه شدم. آسانسور چند وقت بود که باید تعمیر میشد، ولی هنوز برای تعمی رش اقدامی نشده بود؛ بهخاطر همین از پلهها پایین رفتم که البته ما طبقه دوم بودیم و برام مشکل نبود.

رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت هزینه مجاور ساختمون

به رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت هزینه مجاور ساختمون هم از آش رزرو بلیط هواپیما بدون پرداخت هزینه که هر ماه، یا دو ماه یک بار اکثرا میپزه و اینجوری پخش میکنیم، بردم؛ فقط یک کاسه آش در سینی مانده بود و من آخرین در را هم زدم که یکهو رزرو بلیط هواپیما در رو باز کرد و با دیدنم از سرتا پایم را از نگاه گذراند و با یه لبخند زشتی گفت: جانم؟ کاسه آش را سمتش گرفتم و گفتم: آش رزرو بلیط هواپیما خارجی بفرمائید. پسر رزرو بلیط هواپیما ایران ایر رو از دستم گرفت و با خنده گفت: بفرما یه چایی، نسکافهای در خدمت باشیم. خواستم دهان باز کنم و بگویم برو در خدمت عمت باش که یهو صدایی که من میشناختم و حضورش در رزرو بلیط هواپیما خارجی بدون پرداخت باعث تعجبم شد

مطالب مشابه