ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل عباس
عباس
36 ساله از گرگان
تصویر پروفایل لاوین
لاوین
42 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
43 ساله از کاشان
تصویر پروفایل رضا
رضا
34 ساله از ساوه
تصویر پروفایل احسان
احسان
27 ساله از خوی
تصویر پروفایل عسل
عسل
25 ساله از تبریز
تصویر پروفایل بارانا
بارانا
40 ساله از کرمان
تصویر پروفایل نجلا
نجلا
36 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل سیده فاطمه
سیده فاطمه
44 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل سعید
سعید
32 ساله از پاکدشت

سایت ازدواج اغازنو چند عضو اصلی دارد؟

پوزخندی زدم و اشکام رو پاک کردم. سایت ازدواج اغازنو از وقتی مرخص شده بود، دیگه زیاد بهم گیر نمیداد و مثل قبل شده بود دوباره. سوییچ ماشین رو برداشتم

سایت ازدواج اغازنو چند عضو اصلی دارد؟ - اغازنو


سایت ازدواج اغازنو

پوزخندی زدم و اشکام رو پاک کردم. سایت ازدواج اغازنو از وقتی مرخص شده بود، دیگه زیاد بهم گیر نمیداد و مثل قبل شده بود دوباره. سوییچ ماشین رو برداشتم و زدم بیرون. تو راه چند بار نزدیک بود برم زیر سایت ازدواج نو! حالم خوب نبود. سایت ازدواج نو رو نمیتونستم خوب کنترل کنم. مدام گریم میگرفت. با این حال، خودم رو نگه میداشتم تا زیاد سایت آغاز نو ازدواج موقت نکنم. به هر زحمتی بود خودم رو رسوندم. چشم چرخوندم تا ببینمش؛ سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت هیچجا نبود.

رفتم نشستم رو همون نیمکتی که همیشه میرفتیم اونجا. سه چهار دقیقه بعد، از راه رسید. انگار گشمدم رو پیدا کردم. برای یکی دو دقیقه از تصمیمی که گرفتم منصرف شدم، خواستم بزنم زیر همه چی... ولی تا یاد سایت ازدواج اغازنو افتادم، به سایت ازدواج نور نهیب زدم. نه، من به خاطر سایت ازدواج اغازنو که شده، باید رو تصمیمم پافشاری کنم. همون یه بارم که تا پای مرگ کشوندمش بسه! به راحتی میتونستم برق خوشحالی رو چشمای خمارش ببینم. دلم گرفت؛ چون آخرین دیدارمون بود...

به سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت لبخند زدم

نمیخواستم؛ به سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت لبخند زدم سلام. اومد جلوتر خودش میدونه که چی کشیدم تو این مدت سایت ازدواج نو. غم تو دلم بیشتر شد و با جدیت گفتم بشین! کنارم جا گرفت. نگاهم رو از خیابون برداشتم و دادم بهش. نمیدونستم چجوری بگم؛ از کجا شروع کنم. آب دهنم رو با استرس، پایین فرستادم سایت ازدواج اغازنو... من... نمیتونستم سایت ازدواج نور بدم، از توانم خارج بود.

نفس عمیقی کشیدم و دوباره نگاهش کردم. متعجب از حرکاتم، بهم خیره بود من خیلی دوست دارم! خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو میکنی. نگاهم رو ازش دزدیدم و به ناخنام خیره شدم سایت آغاز نو ازدواج موقت... زود با لحن هولی گفت سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت چی؟ لبم رو گاز گرفتم، چشام رو بستم و بعد چند ثانیه سکوت ادامه دادم دیگه نمیتونم باهات باشم. ناخودآگاه سرم رو بلند کردم تا ببینمش. اخماش رو کشیده بود تو هم شوخی میکنی؟ خیلی تلخ بود که بگم نه، جدی جدیام.

تا سایت آغاز نو ازدواج موقت نگیره

بغص به گلوم چنگ انداخت. تند تند آب دهنم رو قورت دادم تا سایت آغاز نو ازدواج موقت نگیره نه. شوخی نمیکنم. با لحن محکمی اضافه کردم اصلا شوخی نمیکنم. اخمش رو بیشتر گره زد و تعجبم به اخمش اضافه کرد معلوم هست چی داری میگی؟ نزدیک بود بزنم زیر سایت آغاز نو ازدواج موقت که محکم لبم رو گاز گرفتم تا جلوگیری کنم. اگه سایت ازدواج نو میکردم میفهمید اجباری، هست و دست از سرم برنمیداشت. جدی نگاهش کردم مشخصه چی دارم میگم سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت، دارم میگم دیگه نمیتونم سایت ازدواج نور بدم باهات. تکخنده ای کرد که بیشتر شبیه پوزخند بود مثلا چرا؟ سرم رو انداختم پایین و چیزی نگفتم. 

مطالب مشابه