سایت رل یاب به سخنرانیشون گوش کنیم ایش! (از هر دانشگاه ۱۰تا دانشجو انتخاب شده... ۵تا دختر و ۵تا پسر...این ۱۰دانشجو به مدت ۶ماه باید برن شیراز....که البته دانشگاه تمام امکاناتو براشون فراهم کرده...سایت رل یابی رایگان اون شیش ماه باید تو دانشگاه شیراز درس بخونن و با کمک و همکاریه همدیگه با زمینی که در اختیارشون گذاشته میشه یه ساختمون ۲۰طبقه با دیزاین فضای جلوش بسازن...
سایت رل یابی اصفهان اروم باز شد
سایت رل یابی اصفهان اروم باز شد.چی داره میگه؟ (غفاری_البته این ساختمون هم یه جایزه نفیس برای هر ۱۰نفرشون داره وهم به عنوان پایان نامه شون انتخاب میشه و فارق التحصیل میشن اسم کسایی که میخونم دانشجو های خوش شانسی هستن که انتخاب شدن نگاهی به جمع انداخت...همه تو شک بودیم...شیش ماه...سایت رل یابی ایرانی..... انتخاب شم غفاری: اقای ارتان اهتشام...اقای امیر ساجدی....اقای ارمین دلیری...سایت رل یابی ۱۳ ساله رییس کل گروه اقای سایت رل یاب! واییی عشق من انتخاب شده....ته دلم خالی شد...اگه من انتخاب نشم چی؟؟؟
عمرت بزارم با پنج تا دختر بره شیراز... اونم شیش ماه...شده ازش خواستگاری میکنم اما نمیزارم تنها بره غفاری_و اما دانشجوهای دختر... خانوم طناز اذرنیا...سایت رل یابی رایگان...خانوم محیا حسین نیا..خانوم تمنا فروزان فر و خانوم... درد بگیره د بنال دیگه قلبم دیگه نمیزد غفاری_خانوم هستی رستگار! همه دست زدنو تشویقمون کردن....نیشم تا بناگوشم باز شد....
دیدی سایت رل یابی کرمان
هه هه هه دیدی سایت رل یابی کرمان...من سرجهازیتم پسر... ۶ماه با سایت رل یابی تهران...چه شود...بهش که تو ردیف جلو نشسته بود نگاه کردم...لبخند محوی رو لبش بود...منم که شفت...نیشمو شل کردم...
با صدای غفاری حواسمونو دادیم بهش: فردا تمام مدارکتونو تحویل دانشگاه میدینوبلیط هاب شیراز و کلید خونه هارو که تو شیراز در اختیارتون گذاشته میشه رو تحویل میگیرین البته اینوهم بگم که دوروز دیگه پروازتونه.موفق باشید دهنم باز موند...دوروز؟؟؟....من چجوری ننه سایت رل یابی رایگان راضی کنم لبو لوچه م اویزون شد... سایت رل یاب یا بامن میره یا نمیره سرمیز ناهار کال تو فکر بودم...خب االن چجوری بگم که بزارن برم؟؟ یادمه نمیذاشتن اردوی پنج روزه مدرسه رو برم حاال شیش ماااااه بعد ناهار اروم و شمرده حرفای سایت رل یابی تهران تعریف کردم که وقتی اصرارمو دیدن سایت رل یابی ۱۳ ساله با عصبانیت گفت فکر شیرازو از سرم بیرون کنم منم با عصابی داغون رفتم تو اتاقم اگه بردیا انتخاب نشده بود عمرا حتی به رفتن فکر میکردم َاه...
نشستم رو تخت و سرمو گرفتم تو دستام... فکری به ذهنم رسید...شاید سایت رل یابی اصفهان بتونه راضیشون کنه...با یه جهش گوشیو از رو میز کش رفتم و شمارشو گرفتم بعد از اینکه تعریف کردم چیشده گفت ۲۰مین دیگه اینجاست...منم درحالی که تو یه جاییم عروسی بود لباسامچ عوض کردم و رفتم پایین...سایت رل یابی رایگان که دید بیخیال نشستم کنارش بالبخند دستشو انداخت دورمو گفت: قربون دخترم برم که انقدر عاقله و رو حرف باباش حرف نمیزنه از خنده میخواستم منفجر شم که زنگ در به صدا دراومد و وقتی مامان ایفونو برداشت و درو زد سایت رل یابی ۱۳ ساله پرسید: کی بود باران؟
سایت رل یاب بابا با حرص نگام کرد و خواست چیزی بگه که فلنگو بستم و رفتم تو سایت رل یابی ایرانی... اروم با سری پایین از پله ها اومد سایت رل یابی تهران...ظاهرا متوجه حضورم نشده بود منم که فرصت طلب شروع کردم به دید زدنش....یه شلوار طوسی و پیرهن مردونه طوسی تر) منظورش اینه از سایت رل یابی کرمان پررنگ تره (با کت نوک مدادی...