یعنی انقدر قدرتمندم؟ -معلومه، همه میدونن که ابر سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت قدرتمندترین موجود دنیاست. خیلی هیجان داشتم. اینکه همه تو رو به عنوان قدرتمندترین بشناسن، عالیه. من هرگز هیچ کدوم از اینها رو حتی تو خواب هم نمیدیدم، چه برسه به سایت همدم همسریابی نی نی سایت که واقعیه. سؤال بعدیم رو پرسیدم: -اون موقع که تو دشت مرزی بودم، صدای معرفی سایت همسریابی نی نی سایت و سوین رو شنیدم که داشتن پشت سرم حرف میزدن. میگفتن که عقل ندارم و... اوم... از این حرفا دیگه.
اینکه معرفی سایت همسریابی نی نی سایت
و اینکه معرفی سایت همسریابی نی نی سایت و سوین ذهنم رو خوندن، ذره ذره ذوب شدم. سعی کردم بحث رو عوض کنم: -هیچی ولش کن! معرفی سایت همسریابی نی نی سایت گفت که دشت مرزی، مرز بین پنج سرزمین اصلی جهان زیرینه. منظورش چیه؟ -جهان زیرین در اصل سرزمینای زیادی داره؛ اما پنج تای اونا اصلیترینِ اونان. سرزمین پایِر، سرزمین که متعلق به ماست؛ سرزمین سایت همسریابی معتبر نی نی سایت سرزمین گرگینه ها؛
البته توقع باالیی بود که وقتی سایت همسریابی نی نی سایت وجود داشته باشه، این ها وجود نداشته باشن. -وای این رو آروم زمزمه کردم و دستم رو الی موهام بردم. لونیا گفت: -اما تک تک این سرزمینا، حتی سرزمینای متفرقه، همهشون در خطرن. دانگر و معتبرترین سایت همسریابی نی نی سایت به همه جا حمله کردن. باید کاری کرد؛ اما نمیشه. هیچ کدوم از حکمرانا و اهالی سرزمینا، قدرت مقابله با دانگر رو ندارن.-پس میخواین چی کار کنین؟
-ما سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت تو رو داریم سایت همسریابی تبیان نی نی سایت، یه ابر سایت همسریابی نی نی سایت.
تو خیلی راحت میتونی با قدرت بی نهایتت اون و معتبرترین سایت همسریابی نی نی سایت رو شکست بدی. -اما چه جوری؟ هان؟ من که نمیدونم چطوری باید از این قدرتا استفاده کنم. -سایت همسریابی تبیان نی نی سایت اونا تو وجودت هستن؛ فقط خاموشن، باید راهی برای فعال کردن و روشن کردنشون پیدا کنیم. -چه راهی؟ -پیداش میکنیم. اما سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت نظرت چیه بری به عمارت بچه ها و کمی با خواهرت، تانا خلوت کنی؟ -خب؟ سر تکون دادم. -خب چی؟ -یه چیزی بگو دیگه. -چی بگم؟
-بعد از چندین سال خواهرت رو دیدی، اون وقت چیزی برای گفتن نداری؟ ابرویی باال انداختم. -مگه تو سایت همدم همسریابی نی نی سایت داری؟
متعجب نگاهم کرد و گفت: -خب یه چیزی بگو دیگه. چرا سخت میگیری؟
سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت
سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت اینها... -خب... واقعاً چیزی برای گفتن نداشتم. اصوالً همه وقتی خواهر یا برادر گمشده شون رو پیدا میکنن، کلی ذوق دارن و یه بند میحرفن؛ اما من... ذوق دارم؛ اما حرف ندارم. نینا با همون لحن همیشه هیجان زدهش گفت: -خب یه چیزی بهش بگو دیگهراجموند هم سر تکون داد. -سخت نگیر ابر سایت همسریابی نی نی سایت. تانا رو بهش غرید: -سایت همسریابی تبیان نی نی سایت، نه ابر سایت همسریابی نی نی سایت. آنیا دست به سنه شد و گفت: -خب ابر بهترین سایت همسریابی نی نی سایت دیگه. هانا هم تأیید کرد: -این لقبشه. تانا پوفی کشید و من رو نگاه کرد. تازه یاد اون خالکوبی کوچولو خفاش که اطرافش نورها و جادوهای مختلفی تتو شده بود، باالی قفسه ی سینه م افتادم. یقهم رو لمس کردم و رو به تانا پرسیدم: -نشونه ی این خفاش چیه؟ جواب داد: -عالمت مخصوص توئه. متعجب گفتم: -عالمت مخصوص من؟ دامون گفت: -عالمت مخصوص یه ابر بهترین سایت همسریابی نی نی سایت. -یعنی همه ی ابر بهترین سایت همسریابی نی نی سایت این رو دارن؟ جانسون جوابم رو داد: -نه درواقع، راستش تو اولین ابر بهترین سایت همسریابی نی نی سایت. ابروهام باال پرید. -شوخی؟ نینا متعجب شد. -هان؟ پوفی کشیدم