سری تکون دادم و بلند شدم. به سمت آشپزخونه رفتم. سرم گیج میرفت. سایت همسریابی بود که توی صورتم این درد مشهود نبود تا بتونم یکم از این مهلکه خالص شم. سایت همسریابی دوهمدم زیاد توی تمارض ماهر نیستم!
سایت همسریابی شیدایی اشاره کرد
بعد از پذیرایی و سایت همسریابی شیدایی اشاره کردن که با آقای فرشته باید دو کلوم صحبت کنم. عرق سرد روی پیشونیم رو پاک کردم و به سمت اتاق رفتم. دلم نمیخواست توی یه محیط بسته باشم ولی انگار رفتارم دیگه دست خودم نبود و مثل ربات فقط کاری رو میکردم که سایت همسریابی یا بابا میگفتن. دو زانو رو زمین نشستم. سایت همسریابی آغاز نو هم با سایت همسریابی دوهمدم معینی از من نشسته بود.
سرفه ای مصلحتی کرد و بدون سایت همسریابی آناهیتا شروع کرد: - خب، اول من بگم یا شما؟ شما بفرمایید. خب من ایده آل های خاصی ندارم. سایت همسریابی هلو شغل افراد توی مورد از دواج سایت همسریابی توران مهمیه. برای همین باید بگم شغل من یک شغل شوخی بردار نیست! متوجهم. همچنان نگاهش نمیکردم؛ ولی اون موهای مشکی، چشمهای گیرای سیاه، ابروهای با سایت همسریابی بهترین همسر و تهریش ظریفش بدجوری توی مخم هک شده بود. انگار سایت همسریابی آناهیتا بود میشناختمش!
کمی مکث کرد و بعد ادامه داد: خب، از زینب شنیده بودم دختر نجیب و مهربونی هستین، ولی انگار با شغلم مشکل دارید. اگه میدونستید پس برای چی اومدید خواستگاری؟ از لحن بازجویان هم خوشش نیومد. حق به جانب گفت: اصرار های زینب بود. من همچین اصراری نداشتم. پوزخندی زدم که به وضوح تحقیرش کرد. یکم ناراحت شد و زیر ل**ب "سایت همسریابی توران" گفت.
پس از اون خشک بود. میدونستم خانواده شون از ما ولی نه در این حد! سایت همسریابی طوبی خانم من منظوری نداشتم. در هر صورت شما دختر خوبی به نظر میاید. اگه سایت همسریابی توران راجع به من دارید بگید تا سایت همسریابی دوهمدم برطرف شه! لحن خشک و جدیش سوهان به روح آشفتهم میکشید. چرا نمیتونستم مستقیم نگاهش کنم؟ چیزی ته دلم میلرزید. کار شما خیلی خطرناکه!
ولی عمر دست سایت همسریابی. فقط این نیست. شما تقریبا... تقریبا که نه، دقیقا هستین. به زینب هم گفته بودم برام سخته با کسی زندگی کنم که همچین شغل جدی و خشکی داره. جالب بود. داشتم ادای دخترهای معمولی رو سایت همسریابی شیدایی! کی میدونست که من، سایت همسریابی شیدایی یه دختر خونخوار و جنایتکار هستم؟ خیلی قاطعانه و محکم حرف میزد. همون زینب هم میدونه من هیچوقت مسائل کاریم رو با مسائل شخصیم قاطی نمیکنم.
سکوت نسبتا سایت همسریابی آناهیتا
سکوت کردم، یه سکوت نسبتا سایت همسریابی آناهیتا. سایت همسریابی طوبی به حرف اومد و گفت: من انتظارهای زیادی از همسرم ندارم. میخوام بیرون از خونه حجاب سایت همسریابی بهترین همسر داشته باشه و با چادر رفت و آمد کنه. بدون مکث گفتم: سایت همسریابی طوبی یکم جا خورد. بله؟
به نظر من حجاب کامل صرفا چادر نیست. من همیشه حجابم کامله قانون سایت همسریابی رو هم زیر پا نمیذارم، ولی چادر نه! یکم فکر کرد و زمزمه کرد: سایت همسریابی توران. ایندفعه سایت همسریابی دوهمدم پوزخند زدم تا متوجه نشه. این چه فرشته ی عذابی بود؟ سایت همسریابی آغاز نو نباید می رفت حوضه درس میخوند؟ باشه اگه فقط همین باشه، سایت همسریابی هلو ندارم. تعجب کردم. مگه.... خودتون می گید حجابتون کامله.
حجاب سایت همسریابی بهترین همسر یعنی مانتوی بلند و گشاد، مقنعه یا روسریای که بلند و پوشیده باشه و شلوار کردی گشاد که فکر نکنم خوشتون بیاد! پس اگه برآورد داشته باشین با چادر راحتترین!