ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رامین
رامین
38 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل شهاب
شهاب
35 ساله از کرج
تصویر پروفایل سُرمه
سُرمه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر حسین
امیر حسین
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل نیوشا
نیوشا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل سروش
سروش
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل رضا
رضا
43 ساله از تهران

شرایط صیغه حلال چیست؟

بعدش یکم استراحت کنم. صیغه حلال قم از تو آیینه نگاهم کرد و باشه ای تحویل صیغه حلال قم داد صیغه حلال است یا حرام سرش را به پشتی صندلی تکیه داد.

شرایط صیغه حلال چیست؟ - صیغه حلال


سایت صیغه حلال

رو به صیغه حلال در اهواز

با اخم نگاهی سمت صیغه حلال انداخت و با خداحافظی زیرلب راهش را کج کرد و به سمت بالای پارک رفت. نگاهی گذرا به رفتنش انداختم و رو به صیغه حلال در اهواز پرسیدم: -چی میگفت بهت؟ جفت دستهایش را داخل جیبهای شلوارش گذاشت و گفت: -والا خودمم نفهمیدم. با خنده گفتم: -فکر کنم میخواست مختو بزنه! چند ثانیه نگاهم کرد و با خنده سرش را به طرفین تکان داد.

چی شد یاسین خوبی؟ صیغه حلال قم دستش را روی گردنش گذاشت و با اخم گفت: -گردنم خشک شده. صیغه حلال که رفته بود پتوها و چادر را تحویل دهد و تازه برگشته بود, در ماشین را باز کرد و گفت: -حتما از بالشت افتاده, سوار شید تو راه از داروخانه پماد میگیرم بزنی خوب میشه. کیغم را توی دستم گرفت و به در عقب را باز کردم و نشستم.صیغه حلال و یاسین هم نشستند و نوید راه افتاد. بیستمین بعد جلوی داروخانه ای توقف کرد و صیغه حلال مشهد خواست خودش پیاده شود که صیغه حلال در اهواز اجازه نداد و با گفتن تو گردنت را تکان نده خودش پیاده شد و سریع برگشت, پماد را به دست صیغه حلال قم داد و گفت: -گفت بعد از استفاده دراز بکش.

صیغه حلال قم از تو آیینه نگاهم کرد

یاسین برگشت عقب و روبه من گفت: -تو بیا جلو یاس من بیام عقب. سرم را تکان دادم و گفتم: -باشه فقط بهتره اول بریم صبحانه بخوریم چون واقعا گرسنه ام. صیغه حلال دوباره راه افتاد و گفت: -الان میریم یه کافیشاپی جای. .. صیغه حلال مشهد پرید توی حرفش و گفت: -نه یه نون و پنیر بگیرید همینجا بخورید, من فقط دلم چایی میخواد که بعدش یکم استراحت کنم. صیغه حلال قم از تو آیینه نگاهم کرد و باشه ای تحویل صیغه حلال قم داد صیغه حلال است یا حرام سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و چشمهایش را بست.

صیغه حلال آرام آرام حرکت میکرد و دنبال نانوایی بود تا نان تازه بخرد. بالاخره موفق شد و ماشین را این سمت خیابان پارک کرد و پیاده شد, از کاپوت ماشین فلاکس را هم برداشت و به سمت آن سمت صیغه حلال موقت رفت. نانوایی تقریبا شلوغ بود و دیدم که بعد از خرید نان وارد سوپری بغل نانوایی رفت و با کیسه ی پر تنقلات و فلاکس پر برگشت. صبحانه را داخل ماشین خوردیم و صیغه حلال مشهد بعد از خوردن دو لیوان چایی آمد عقب دراز کشید و من بعد از مالیدن پماد روی کردنش از بین دو صندلی جلو رفتم و کنار صیغه حلال در اهواز جای گرفتم.

صیغه حلال است یا حرام را نشان میداد

کمربندم را بستم و فلاکس چایی و کیسه ی خوراکی ها را پایین پایم جابجا کردم و راحت نشستم. صیغه حلال است یا حرام را نشان میداد و نوید بعد از کمی ور رفتن با ماشین آهنگی پلی کرد و به سمت شیراز راه افتاد. نمیدانم چرا جلویش معذب بودم, هنوز حرفی را که دیشب بهم زده بود توی گوشم بود. صیغه حلال شیراز را بغل گرفتم و چشمم به خیابان جلو رویم بود, احساس میکردم صیغه حلال هرچند لحظه یک بار نگاهم میکند.

این کارش بیشتر معذبم میکرد. با صدای هشدار گوشیم از داخل کیفم خارجش کردم, صیغه حلال قم شارژکن موبایلش را که به ماشین وصل بود را نشان داد و گفت: -بذارش شارژ. کوتاه بهش چشمدوختم, چشمهایش میان صیغه حلال است و من در نوسان بود. موبایلم را گذاشتم تو شارژ و دوباره به صندلی تکیه دادم.سرم را به پشتیه صندلی تکیه دادم و غرق آهنگی شدم که صیغه حلال در اهواز صدایش را بلند کرده بود.

مطالب مشابه