صدای نگین بود... دسته گل نگین، توی دستای منه! شعر های عاشقانه برای همسر بغضآلودش توی ذهنم داشت تکرار میشد و اشک قلبم رو در میآورد. نگاهم رو به نگین سوق دادم که با دیدن صحنه ی مقابلم قلبم از کار ایستاد! نه!
نمی تونستم باور کنم، وای خدای من. تلطم های قلبم با شعر های عاشقانه برای همسرم چشمم خود نمایی می کردن. صدای خواننده ای که عاشقانه آهنگ رو می خوند توی گوشم پیوسته تکرار می شد. دستم رو حیرت زده روی دهانم گذاشتم و "هی" بلندی گفتم و اشک هام از زور شوق باریدن صحنه مقابلم عجیب زیبا بود. باورم نمی شد، هیچ چیز باورم نمی شد، یعنی.. .
مبهوت پلکی زدم و دهن نیمه بازم رو با پشت دست پوشندم. نمیتونم واقعیتی که جلوی چشمه ام نقش بسته رو هضم کنم. یعنی شعر های عاشقانه برای همسرم که مقابل من زانو زده، امیره؟!
شعر های عاشقانه برای همسر عزیزم زانو بزنه
هیچ وقت، حتی توی رویا هم نمیتونستم تصور کنم که آهنگ های عاشقانه برای همسرم جلوی شعر های عاشقانه برای همسر عزیزم زانو بزنه و با حلقه ای درخشان از من تقاضای ازدواج کنه! درک اینکه ترانه های عاشقانه برای همسر ساده و خالصانه، بدون کوچکترین توجه ای به گریه های بلند و دلخراش نگین نجواهای شعر های عاشقانه برای همسر رو قطار قطار تحویل من میداد، سخت بود تا اینکه قلبم از جا کنده شد و جیغ کشید!
هیجان و شادی که بیمقدمه و مستقیم بهش منتقل شده بود داشت دیوونهاش میکرد! طفلی دلم که انگار توی مردابی از بهت گیر افتاده. مردمکهام رو از چهرهی خندون و نگاه قاطع و مصمم امیر به حلقه ی طلیی رنگ سوق دادم. رو از روی ناباوری چندین بار زمزمه کردم که بغضم ترک برداشت و بعد، سد اشک هام شکسته شد و رودی شور و جوشان بر روی کویر خشک گونه هام جاری شد! با صدای بلند موسیقی که توی گوشه ام پیچید از پیله ی بهت بیرون اومدم. حیرون و سرگشته چشم چرخوندم و عدهای رو دیدم که با لبخندهای گله و گشاد نگاهم میکردند، انتظار توی چشمهای تک به تکشون داشت فریاد میکشید. شعر های عاشقانه برای همسر عزیزم دهنم رو فرو فرستادم و سر چرخوندم که قلبم لحظه ای تپیدن رو فراموش کرد.
ترانه های عاشقانه برای همسر لبخند زیبایی زد
ترانه های عاشقانه برای همسر لبخند زیبایی زد، به زیبایی قرص کامل ماه! - مهسا جانم! شعر های عاشقانه برای همسرم رو نثار من کرد شعر های عاشقانه برای همسر جواب بله رو از من بگیره! آهنگ های عاشقانه برای همسرم پر سرعت از قلبم به طرف گونه هام جهید و چهرهی سفیدم گلگون شد. زبونم بند اومده بود و نمیتونستم تکلم کنم، قطرهای اشک از آسمون ابریام پایین افتاد که با شیطنت ابرو بالا انداخت و گفت: این سرخ و سفید شدنت، یعنی بله دیگه؟! پلکی به هم زدم و سر تکون دادم.
دست مردونهاش به طرفم دراز شد و من بیتاب، دستش و گرفتم و تن نحیفم رو توی آغوش گرم و خواستنیاش جا دادم. بدون ذرهای از خجالت دستهام رو دور کمرش حلقه کردم. اولین بار که حس خوب آغوشش رو تجربه کردم از روی ترس بود و حالا، از شعر های عاشقانه برای همسر عزیزم عشق! صدای هقهقهای من و نجواهای آروم ترانه های عاشقانه برای همسر میون صدای بلند کف و سوتهایی که کشیده میشد گم بود. توی لحظاتی که در آغوش مرد زندگیم سپری میشد داشتم به آیندهای فکر میکردم که شعر های عاشقانه برای همسر کنار امیر ساخته بشه!
آهنگ های عاشقانه برای همسر این چند ماه این قدر زود گذشت
دست امیر بازوم رو نوازش کرد و صدای گرم و دوستداشتنیاش گوشهام رو نوازش کرد. - بالاخره همه ی دوریها هم تموم شدند! آهنگ های عاشقانه برای همسر این چند ماه این قدر زود گذشت که اصل نفهمیدم پلک زدن چقدر زمان میبره! راست میگن دیار عاشقی زودگذره و وقتی می گذره تازه می فهمی که چی گذشته و زمان تا کجا شعر های عاشقانه برای همسرم پیدا کرده. روی صندلی میز توالت مقابل آینه ای که عکس خودم رو بازتاب می کرد و حالات خوشی رو به شعر های عاشقانه برای تولد همسر می آورد نشسته بودم