کاری بهتر از سايت شیدایی پیدا نخواهیم کرد
شوالیه خطاب به مارکی گفت: " عالی جناب مارکی... در حالی که دوستان ما مشغول کار خودشان هستند فکر نمی کنید ما هم می توانیم ضربات چندی رد و بدل کنیم؟ امروز روز بسیار سردی است و حتی اگر برای تمرین و گرم شدن خودمان هم که شده شمشیر بدست گرفته و ضرباتی رد و بدل کنیم خون در عروق ما به جریان خواهد افتاد."
مارکی جواب داد: " آقای شوالیه... من با کمال میل پیشنهاد شما را می پذیرم و ما کاری بهتر از سايت شیدایی پیدا نخواهیم کرد. " شوالیه در هنر شمشیر بازی به مراتب از مارکی جلوتر بود و بعد از رد و بدل کردن چند ظربه با یک حمله ناگهانی شمشیر از کف مارکی خارج شد و به گوشه ای افتاد. چون کوچک ترین دشمنی بین آن ها موجود نبود آن ها در همان جا با صلاح دید یکدیگر متوقف شده و توجه صفحه اصلی سایت همسریابی شیدایی را بار دیگر به مبارزه بین دوک و بارون معطوف کردند. دوک که تحت حملات مداول بارون قرار داشت به اجبار فاصله زیادی با محل اولیه ورود به سایت همسریابی شیدایی پیدا کرده و دائم در حال عقب نشینی بود.
گاهی در یک حمله شدید جرقه ای آبی رنگ از برخورد دو تیغ حاصل می شد ولی سیگونیاک واقعا عرصه را بر دوک جوان تنگ کرده بود. شوالیه ویدالینک که ورود به سایت همسریابی شیدایی یک شمشیر باز ماهر بود با دیدن ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی صحنه رنگ از صورتش پرید و بخاطر سلامتی دوستش بسیار نگران شد. شوالیه در دل گفت: چرا دوک معطل می کند و فنی را که از ژیرولامو ایتالیایی یاد گرفته و می داند که رد خور ندارد بکار نمی برد؟ سایت همسریابی شیدایی اهواز جوان دهاتی اهل گاسکونی حتی اسم این فن را هم نشنیده است.
تصور شوالیه سايت شیدایی جوان
مثل اینکه دوک این ندا را دریافت کرد چون بلافاصله دست بکار شد. بر خلاف تصور شوالیه سايت شیدایی جوان دهاتی گاسکون به خوبی می دانست که دوک خیال چه کاری را دارد و خود را برای ضد حمله آماده کرد. دوک که انتظار چنین دفاعی را نداشت گاردش را باز کرد و شمشیر سیگونیاک بازوی او را از هم درید. درد طوری شدید بود که دوک دیگر قادر نبود که شمشیر را در دست نگاه دارد و شمشیرش به زمین افتاد. بارون با نهایت جوانمردی در همان لحظه متوقف شد در حالی که مطابق مقررات دوئل کاملا حق داشت که کار دوک را در همان جا تمام کند چون با ریخته شدن اولین خون دوئل بپایان نخواهد رسید. سیگونیاک نوک شمشیر خود را پایین آورده و روی زمین گذاشت و دست چپش را به کمر زد. شاهد دوک بجلو پرید و شمشیر او را برداشت و به دوک ارائه کرد. دوک ولی قادر نبود که سنگینی شمشیر را با بازوی مجروح تحمل کند.
سیگونیاک سرش را به علامت موافقت تکان داد و در سایت همسریابی شیدایی اهواز جا دوئل به پایان رسید و دکتر جراح برای بررسی جراحت به جلو دوید. سیگونیاک و مارکی مؤدبانه جلوی حریف های گران قدر خود خم شده و به آرامی به طرف شهرباز گشتند. وقتی پزشک جراح دست مجروح دوک را پانسمان کرده و آن را با یک بند به گردن او آویخت دوک را سوار صندلی روان که با عجله از شهر سفارش داده شده بود کردند و به کاخش باز گرداندند. جراحت او برایش خطر جانی نداشت ولی برای مدتی طولانی امکان استفاده از ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی دست را به او نمی داد. تیغ شمشیر به طور عمیق در بازوی او فرو رفته بود ولی خوشبختانه هیچ عصب یا رگ مهمی را پاره نکرده بود.
جریان سایت همسریابی شیدایی اهواز دوئل عزت و غیرت او را جریحه دار کرده بود
طبعا دوک درد شدیدی را تحمل می کرد ولی این درد عمدتا درد ناشی از جراحت نبود. جریان سایت همسریابی شیدایی اهواز دوئل عزت و غیرت او را جریحه دار کرده بود.او با همه کس و همه چیز سر جنگ داشت و همیشه بد خلق و عصبی بود. او از اینکه با زیر دستانش تندخویی کند و آن ها را وحشیانه به باد دشنام بگیرد کمی احساس آرامش می کرد. در موقع حمل او در بیرون طبعا خیابان ها کاملا مسطح نبوده و با وجودی که مستخدمین تمام سعی صفحه اصلی سایت همسریابی شیدایی را به کار می بردند که دوک به این طرف و آن طرف پرتاب نشود ولی با کمترین تکان دوک به آن ها دشنام می داد.
پیکار پیش خدمت مخصوص و وفادار دوک از اینکه ارباب جوان ورود به سایت همسریابی شیدایی را در سايت شیدایی وضع می دید بسیار افسرده و غمگین بود چون ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی اولین مرتبه بود که در طول سالهایی که او برای دوک کار می کرد شاهد شکست او در دوئل شده بود. دوک در نظر او یک مبارز شکست ناپذیر بود چون در تمام دوئل های قبلی صفحه اصلی سایت همسریابی شیدایی موفق شده و پیکار هم از پیروزی او شادی می کرد و جشن می گرفت.