ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محسن
محسن
38 ساله از خوی
تصویر پروفایل سولماز
سولماز
45 ساله از مشهد
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل حرمان
حرمان
45 ساله از قم
تصویر پروفایل بهاره
بهاره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل بارانا
بارانا
40 ساله از کرمان
تصویر پروفایل محمد رضا
محمد رضا
37 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل حمید
حمید
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل رادمهر
رادمهر
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل لیلا
لیلا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل نجلا
نجلا
36 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از تهران

صیغه یابی در ایران چگونه است؟

صیغه یابی در تهران پیش این اتفاق افتاد وقتی که من نه صیغه یابی رایگان و نه دیده بودمتون، ولی به عنوان یه مرد ترجیح میدادم در صیغه یابی رایگان رو به رو شد

صیغه یابی در ایران چگونه است؟ - صیغه یابی


صیغه یابی با عکس

بی هیچ حرفی به سمت ماشینش رفتم و صندلی عقب نشستم. صیغه یابی رایگان هم اومد و نشست صندلی عقب! چقدر شبیه زینبه! پررو و صیغه یابی هلو صریح و بی پرده. خم شد و ماشین رو خاموش کرد و بعد خیلی شیک کز کرد گوشه ی ماشین! انگار اگه جلو مینشستم راحت تر بود. خیلی ریلکس نشسته بودم. گفتم: گویا کاری داشتید با من. کار خاصی نداشتم! صیغه یابی مشهد و صیغه یابی تبریز گفتن بیام. نگفتن درباره چی حرف بزنم! پوزخندی زدم و سرم رو گردوندم. صیغه یابی گیر کی افتادم!

ولی صیغه یابی از حیا و عفتتون خوشم اومد. باز هم پوزخند. منتهی ضعیف تر و مخفی تر. خندید و گفت: انگار شما زیاد از من خوشتون نمیاد. خوشم بیاد؟ من عاشق این رخ دیوونه و خل و چلتم! من فقط از آینده ای میترسم که کلت کمریت رو بذاری روی مخم و بگی صیغه یابی صیغه یابی در تهران! نه، من به طور کلی زیاد آدم اجتماعی ای نیستم. لبخندش رو عمیق تر کرد و دیگه چیزی نگفت. سکوت رو دوست نداشتم. برای همین گفتم: خب، میخواید همینجوری حرفی نزنین؟

صیغه یابی در تهران به چهره ش نگاه کردم

به صیغه یابی تبریز نامعلوم خیره شده بود. با ُتن آروم صداش گفت: وقتی جوونتر بودم، یه بار عاشق شدم. سرم رو صیغه یابی هلو برگردوندم و صیغه یابی در تهران به چهره ش نگاه کردم. خیلی عادی و ریلکس. خودم رو کنجکاو نشون دادم تا ادامه بده. ولی بیراهه بود و برای اولین بار یاد گرفتم در مواقع لزوم، عقل و منطق رو جایگزین احساسم کنم. خیلی ها فکر میکنن که یا باید به حرف قلبشون گوش بدن یا صیغه یابی مشهد. کسی به این فکر نمیکنه که این دو رو کنار هم قرار بده. اونجا من عقلم رو جلو انداختم.

خندیدم و گفتم ین کار برای شما مردها عادیه! دوستانه گفت: نه خیلی وقت ها نیست. بعضی از مردها شاید احساس نداشته باشن ولی منطق هم ندارن. برای صیغه یابی رایگان حاضرن هر کاری بکنن. من هم میتونستم خیلی راحت بهش پیشنهاد دوستی بدم. صیغه یابی تلگرام بودیم. اون هم پایه ی صیغه یابی اصفهان بود. دختری بود سرخوش، شاد و سرزنده که با خندیدنش دل هر کسی رو شاد می کرد!

آروم پلک زدم و گفتم: خب چرا بهش پیشنهاد دوستی ندادی؟ میدونم خونواده ولی به هر یکی دو ماه دوستی و عشق و صیغه یابی تلگرام رو که کسی نمیفهمه! خیلی جدی نگاهم کرد و گفت: به خاطر تو. جا خوردم. هم من جمع نبستم و هم اون جمع نبست. مثل یه فیلم تخیلی بود! بعد از صیغه یابی که میدونستم ناظر همه چیزه، به خاطر شما بود خانم شاکری. پیش این اتفاق افتاد وقتی که من نه صیغه یابی رایگان و نه دیده بودمتون، ولی به عنوان یه مرد ترجیح میدادم در صیغه یابی رایگان رو به روی کسی باز کنم که فقط صیغه یابی تلگرام خودم باشه.

نه. صیغه یابی اصفهان....

یکی مثل شما! به انگشت هام زل زدم و زمزمه کردم: ولی شاید... من جوابم منفی باشه. برای همین حلقه رو درآوردی؟ سرم رو به نشونه نفی تکون دادم. چرا؟ تو هم مثل بقیه با شغلم مشکل داری که شک داری؟ سرم رو بلند کردم و گفتم: نه. صیغه یابی اصفهان.... چشم هام رو بستم و ادامه دادم: حس میکنم آینده رو میبینم! یعنی چی؟ آهی کشیدم. نمیخواستم دروغ بگم. دیگه خیلی وقت بود از دروغ خسته شده بودم و صیغه یابی در تهران که وقتی کردم، تونستم تا حدود زیادی کنارش بذارم. دیگه تا اونجایی که حتی وقتی ناخواسته به مامان دروغ گفتم، راست از آب دراومد بدون اینکه خبر داشته باشم. آینده چیز ترسناکیه. میدونم، ولی من خیلی به اون صیغه یابی هلو امید دارم. تا اون رو دارم،

مطالب مشابه