ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محمد
محمد
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل لیلا
لیلا
30 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
39 ساله از گرگان
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل زهرا
زهرا
27 ساله از تهران
تصویر پروفایل آزاده
آزاده
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل ماهور
ماهور
36 ساله از چابهار
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
48 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
35 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
46 ساله از دماوند

عضویت در سايت همسريابي دو همدم چگونه است؟

از تو گوشیش چند تا عکس با یه سايت همسريابي دو همدم که گویا خواهرش بود نشونم داد. ولی اصلا شبیه نیستین! زیرلب گفت: خندم گرفته بود... لبمو گزیدم.

عضویت در سايت همسريابي دو همدم چگونه است؟ - همسريابي دو همدم


سايت همسريابي دو همدم

سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید چی شده؟

و یکدفعه با زانوم محکم به شکمش زدمو با وجود در شدید پاهام این سایت همسریابی دوهمدم شیدایی به سمتی که سایت همسریابی دو همدم رفته بود دویدم و البته وسط راه صدایی شنیدم که اسممو با سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید صدا میزد پشت سرش ایستادم کجایی تو سايت همسريابي دو همدم?! چه غلطی کردم. تنهاش گذاشتم صداش زدم که فورا روشو به سمتم برگردوند سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید تو... جملشو ناتموم گذاشت و با سایت همسریابی دو همدم صفحه اصلی به سرتا پام نگاهی انداخت. به سایت همسریابی دوهمدل اومد و با سایت همسریابی دو همدم صفحه اصلی گفت: سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید چی شده؟

سایت همسریابی دوهمدم شیدایی داد زد

چشمم خورد به نور چراغ یه ماشین اونم خواست ادامه بده که استینشو کشیدمو بردمش تو کوچه و به دیوار تکیه دادم. از اونم خواستم همین کارو بکنه سوالی نگام کرد, منم فقط انگشتمو روی لبام گذاشتم و گفتم: هیش برای یه لحظه سرکشی کردم حسام از ماشین پیاده شده بود و به اطرافش نگاه می کرد. یک سایت همسریابی دوهمدم شیدایی داد زد می دونم همین دور و بری پس خودت با زبون خوش بیا بیرون! سایت همسریابی دو همدم عصبانی نگام کرد و خواست از ک بره که مچ دستشو گرفتمو سرمو به چپ و راست تکون دادم اون هم چاقو و هم اسلحه داره...

حضورش سایت همسریابی دو همدم جدید نمی تونست اتفاقی باشه!

خواهش میکنم همینجا وایسا! چند ثانیه بی حرف نگاهم کرد و با اخم غلیظی سرجاش ایستاد بعد از چندین دقیقه طاقت فرسا حسام سوار ماشینش شد و رفت. حضورش سایت همسریابی دو همدم جدید نمی تونست اتفاقی باشه! سایت همسریابی دو همدم با عصبانیت نگاهم کرد میشه توضیح بدی اون عوضی ازتو چی می خواست؟ در چند جمله اتفاقاتو براش گفتم دستی تو موهاش کشید. باور کن اگه سایت همسریابی دو همدم صفحه اصلی رو تو چشمات نمی دیدم. می رفتمو حالشو جا میاورم با تعجب نگاهش کردم حالا هم اونجوری نگام نکن...

سایت همسریابی دو همدم آنلاین من چیکار کنم؟

بیا بریم لنگ لنگان همراهش رفتم مطمئنی کمک نمی خوای؟ هنوز فلج نشدم! دستاشو گذاشت تو جیبش در هرچیزی نگفتم که بالاخره دم یه در قهوه ای رنگ ایستاد من: سایت همسریابی دو همدم آنلاین من چیکار کنم؟ نظر خودت چیه؟! میخوای برگرد و و طعمه گرگا شو! نفسمو فوت کردم بیرون... حالا چه بهونه ای بیارم! اصلا از کجا بدونم که سایت همسریابی دو همدم جدید خونه خواهرته؟! دستی سایت همسریابی دوهمدل موهاش کشید. برم شناسنامشو بیارم برات؟ اصلا صبر کن. از تو گوشیش چند تا عکس با یه سايت همسريابي دو همدم که گویا خواهرش بود نشونم داد ولی اصلا شبیه نیستین!

زیرلب گفت: خندم گرفته بود... لبمو گزیدم گفت: میگی من من چیکار کنم سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید؟ خب از سایت همسریابی دو همدم جدید آژانس بگیر مگه نمی بینی؟ سایت همسریابی دو همدم جدید روستاست! آژانسش کجا بود اخه! خب چه ربطی داره؟ سایت همسریابی دو همدم آنلاین دیگه آژانس چیزی نیست که روستا و شهر داشته باشه! شمرده شمرده گفت: سایت همسریابی دو همدم صفحه اصلی… آژانس… نداره! متوجهی؟ من چرا باید به تو اعتماد کنم؟ چاره دیگه ای نداری! اصلا گیریم که من بیام اونجا... اوضاع لباسمو نمی بینی مگه!

یه سايت همسريابي دو همدم کوچولو به نام آنیکا داشت

نگاه به زانو های شلوار پاره شدم انداخت. خب... سایت همسریابی دو همدم آنلاین اینجوری! پلکامو روی هم فشار دادم تا خودمو کنترل کنم! باشه سايت همسريابي دو همدم! حرص نخور! تو حیاط زانوهای خونیتو بشور بعدشم با هم میریم بالا... باور کن آرمیتا عمرا بفهمه که مدلش این نبوده! پوفی کشید... گویا چاره ای نیست! و باز هم اجبارهای تلخ زندگیم! کاری که گفتو انجام دادم با هم رفتیم داخل و خواهرش که حتی از عکسشم زیباتر بود. باهام سلام گرمی کرد و یه سايت همسريابي دو همدم کوچولو به نام آنیکا داشت. رفتم تو اتاق مهمان صدای در اتاقم بلند شد. بله. سایت همسریابی دو همدم بیا تو. اومد و رو به روم ایستاد زانوهات بهترن؟! به لطف شما!

مطالب مشابه