_ از حاال دخل و خرجت با اوناست.یه سر سوزن پول خرج نمیکنی.اونا بچه خواستن. خودشونم باید جورتو بکشن. چیزی نگفتم و در سکوت به قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد تابان نگاه کردم. _ سلما؟؟ _ بله قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان؟؟
قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان: _ چرا؟؟
_ بیا پیش من بخواب. از روی تخت پایین اومدم و رفتم پیش قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان: _ چرا؟؟ چیزی شده قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان؟؟ خوبی؟؟ _ من خوبم.میخوام کنارم باشی، خیالم راحت باشه از حال و روزت. لبخند پر محبتی تحویلش دادم و گفتم: _ قربونت برم من چیزیم نیست، اما باشه میام. به اتاق برگشتم و پتو و بالشتمو برداشتم و کنار قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت دراز کشیدم. بسمتم چرخید و با نگرانی گفت: _ آخه تو چت شده دختر؟؟ دستشو زیر سرم گذاشتم و به یاد بچگی تو بغلش فرو رفتم
_ قربون نگرانیات برم قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشتم.باور کن چیز نگران کننده ای نیست. این اوضاع طبیعیه. پشتمو نوازش داد و گفت: _ داری گریه میکنی؟؟ بدون پنهون کاری گفتم: _ اوهوم. _ دلت از چی گرفته؟؟ از چیزی نگرفته، آغوشت احساساتیم کرده قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت؟؟ _ جان قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت؟؟
_ قول میدی این آغوش در هر شرایطی به روم باز باشه؟؟
_ مگه قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت ماهان آغوششو میتونه به روی بچه اش ببنده؟؟ _ تو هر شرایطی .حتی وقتی ازم دلخوری. _ اونموقع باید تنبیه بشی. میون گریه خندیدم و گفتم: _ تنبیه هم میشم. فقط نه توسط دوری از آغوشت. منو به خودش فشرد و گفت: _ تو عزیز دل قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت ماهان.مگه دلم میاد تنبیهت کنم. اشکام بیشتر شد و خودمو محکم بهش فشردم. چقدر این جای امن و پر محبت بهم آرامش میده تو همین موقعیت هر دو به خواب رفتیم و چقدر خواب تکرار نشدنی و خاصی بود. صبح تا بیدار شدم دوباره دلم پیچ خورد و به سرویس رفتم، البته بدون هیچ جلب توجهی، نمیخواستم قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد بازم نگران حالم بشه. همین که از سرویس بیرون اومدم قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد گفت: _ سلما، مهری گفت یه سر تا عمارت بری، کارت داره.
_ چشم بعد از صبحونه میرم.دلم داره ضعف میره. _ پس سریع یه چیزی بخور، که مهری عجله داشت. نمیتونم که خودمو این بچه رو گرسنه بذارم، بسرعت سفره ی صبحونه رو چیدم و قیمت بلیط هواپیما تهران مشهدو صدا زدم. با اینکه بی اشتهایی شدیدی داشتم اما به زور و اجبار کمی خوردم و به اتاق رفتم تا لباس مناسبی بپوشم برای رفتن به عمارت. روبندو به دستم گرفتم و به قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد گفتم: _ من رفتم قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان. _ برو قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت ماهان. از خونه که خارج شدم روبندو به صورتم زدم و به عمارت رفتمقیمت بلیط هواپیما تهران مشهد علی بابا طبق معمول داخل آشپزخونه بود: _ قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد علی بابا؟؟.حق با قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد تابان بود.اونا حق داشتن این موضوعو بدونن . همینطور مشغول دیدن چرخ خوردن افسون وسط اتاق بودم، که در اتاق باز شد. با ترس به عقب رفتم که چشمم به قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۱ افتاد. با تعجب نگاش روی من خیره موند. سالم دادم و نگامو ازش گرفتم. افسون دوید و خودشو از گردن قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۱ آویزون کرد. با غم به این صحنه نگاه کردم. نگاه قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۰ هنوز با اخم به من بود
و دستاش از دو طرفش آویزون،
افسون با شادی بیش از حدی گفت:
_ باالخره منو به آرزوم رسوندی عزیزم.تبریک میگم بهت.ما داریم صاحب بچه میشیم. قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۰ نگاه عجیبی به افسون انداخت، سپس نگاهش دوباره روی من زوم شد
و با لحن خشکی پرسید: _ تو حامله ای؟؟
نگاهمو به زیر انداختم و با بغض از تصاحب فرزندم توسط این دو گفتم:
قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۰ جان
_ بله. صدای شاد افسون دوباره تو گوشم پیچید: _ باورم نمیشه، قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۰ جان، کی برای تهیه ی سیسمونی بریم؟ لبمو به دندون گرفتم تا مبادا اشکم سرازیر بشه. صدای قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ۱۴۰۱ به گوشم رسید: