ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل فرید
فرید
35 ساله از سنندج
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از اراک
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
25 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران

لیست سایتهای همسریابی ایرانی

لیست سایتهای همسریابی  مذهبی : دارم بابا میشم! لیست سایتهای همسریابی با تعجب و البته خوشحالی داشت نگام میکرد. کی فهمیدی؟ همین چند ساعت پیش.

لیست سایتهای همسریابی ایرانی - همسریابی ایرانی


تصویر لیست سایتهای همسریابی ایرانی

 با داد گفتم: سپهر شارژرت رو بیار گوشیم خاموشه! سپهر شارژرش رو سمتم پرت کرد و گفت: اصلا حواست به من هست؟! ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی با زبونم تر کردم. سپهر! سمتم چرخید و شاکی نگاهم کرد، آروم لیست سایتهای همسریابی  مذهبی : دارم بابا میشم! لیست سایتهای همسریابی با تعجب و البته خوشحالی داشت نگام میکرد. کی فهمیدی؟ همین چند ساعت پیش.

فهرست سایت های همسریابی زدم تو خواب ببینه!

سپهر اومد و کنارم نشست اژین حالا میخوای چیکار کنی؟ سمتش چرخیدم چیو چیکار کنم؟ طلاقش میدی؟ فهرست سایت های همسریابی زدم تو خواب ببینه! سپهر موبایلش رو توی دستش گرفت و با صدای ضعیفی گفت: خونوادت بفهمن چه گندی زدی، به نظرت چی میشه؟! با شنیدن این حرف، ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی مثل پتک روی سرم آوار شد.

بفهمن رو صورتم تفم نمیندازن، سرمم دیگه تو طایفه نمیتونم بلند کنم! چشمام رو بستم و بدون اینکه چیزی بگم سرم رو به مبل تکیه دادم و دنبال راه حل گشتم. سپهر چند دقیقه بعد صدام زد و من رو از فکر و خیال بیرون آورد. لیست سایتهای همسریابی... لیست سایتهای همسریابی موضوع رو حل کنی؟ سمتش نگاه کردم. چی رو؟! نفسش رو با حرص بیرون فرستاد و کلافه نگاهم کرد.

کی لیم چی رو... پرتیها فهرست سایت های همسریابی؟ طناز رو میگم! مستقیم نگاهش کردم. نمیتونم باور کنم! سپهر چشم غرهای بهم رفت. ماشاالله اشتهات چقدر بازه! آهو رو طلاق نمیدی، خودشم چشمت دنبال طنازیه که هم شوهر داره هم یه شغل.... چنان دادی کشیدم که سپهر خفه خون گرفت. سپهر میذاری یه دقیقه بشینم، یا بلند بشم برم! سپهر بدون حرف، تلویزیون رو وشن کرد و شبکه های تلویزیونی رو بالا و پایین کرد. من هم موبایلم رو به شارژ وصل کردم و روی کاناپه دراز کشیدم. یکم که گذشت مامانم هم وارد اتاق شد و کنار من و فهرست سایت های همسریابی نشست.

نگاهش روی من و صبا میچرخید و چشماش پر از اشک بود. لیست سایتهای همسریابی دست مامانم رو توی دستش گرفت و رو بهش گفت: مامان، ناراحت نشو تو رو ... فشارت بالا پایین میشه!

ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی گفت

مامانم با بغض رو به ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی گفت: به صبا بابات مرد خوبیه، جونشم به شما دوتا وصله، فقط خواسته به زندگیت کمک کنه. صبا با لبخند تلخی مامانم رو نگاه کرد و مامانم ادامه داد: از قضا مادرشوهرت به بابات گفته چون بچهدار نمیتونی بشی بهتره پسرش طلاقت بده و بره دنبال زندگیش! لیست سایتهای همسریابی  مذهبی دوست نداشت دختر عین دسته گلش رو به خاطر یه بچه که نشدن اونم خواست بوده و هست، طلاق بدن و روش هزارتا عیب بذارن. فهرست سایت های همسریابی با هق هق گریه کرد و مامانم محکم توی آغوشش گرفت.

مطالب مشابه