مت و تنها خود مت بود. اون تاکسی رو در اهنگ شاد رقصیدنی ترکی طرف پارک متوقف کرد و اجازه داد تا دوقلوها از می ان چمنها و علفهای تر و تازه پارک بدوند و عبور کنند و از آفتاب آوریل قبل از ب ی رون آمدن و رسیدن به دروازه آهنی سیاه و سفید خانه شون لذت ببرند تا بعد آرام و با اهنگ شاد رقصیدنی ترکی ارکستی و ب ی میلی به طرف آپارتمانشون قدم بردارند.
اهنگ شاد رقصیدنی ترکی جدید مرسدس مت رو د ید که از گاراژ زیرزم ینی تا حدودصد یارد آنطرف تر ایستاده بود به طرف اون تاب میخورد و با شتاب و غرش کنان به سوی اون حرکت میکرد. اهنگ شاد رقصیدنی ترکی وقتی اون رو د ید که از کنار ماشینش رد شد پای ش رو روی پدال ترمز گذاشت و بعد در راه جاده چرخید و به عقب برگشت تا چند متر جلوتر از اهنگ شاد رقصیدنی ترکیه ای توقف کند مت قبل از رسی دن آنها ازاهنگ شاد رقصیدنی ترکی جدید پیاده شد و اهنگ شاد رقصیدنی ترکی قدیمی وقت ی که دوقلوها به سمت مت میخواستند هجوم ببرند، محکم و سفت دست ها ی آنها رو نگه داشت. مت بیش از آنکه اهنگ شاد رقصیدنی ترکی استانبولی بهش برسد از مرسدس بیرون آمده بود _کجا رفته بود ی؟
بیرون کری نمیتوانست این احساس رو که در دام اون افتاده بود و این احساس متنفر شدن و حقیر شمردن اون رو تحمل کند مت درحالیکه دوقلوها رو ناد یده میگرفت با صدای بلند ی فریاد کشید؛ اهنگ شاد رقصیدنی ترکی ارکستی کجا داری می ری؟ چته؟ چرا همین جور داری تند تند بدون اینکه به جایی نگاه کنی سرت انداختی پایی ن و میری؟ چشمهای اون فقط روی کری متمرکز شده بودند.
اهنگ شاد رقصیدنی ترکیه ای آروم و با لحن تلخی گفت
اهنگ شاد رقصیدنی ترکیه ای آروم و با لحن تلخی گفت؛ _به آپارتمان و بعدشم تخت! د ی گه کجا با ید برم مت برای لحظهای به اون نگاه کرد و کری اهنگ شاد رقصیدنی ترکی جدید بیحرکت ایستاد. چشمهای مت رو مالقات کرد، چهره خودش رو تا جایی که امکان داشت خالی از هر حسی کرد. کوشید تا عشقی رو که در اون طغیان کرده بود و وجودش رو پر کرده بود ناد یده بگیرد.
حتی هنگامی که خشم بر اون چیره شده بود سعی کرد این عشق رو که در اون جاری شده بود مهار کند
اهنگ شاد رقصیدنی ترکی استانبولی اون رو ناد یده گرفت
سوار شو من تو رو بر میگردونم مت در ماشین رو باز کرد اما اهنگ شاد رقصیدنی ترکی استانبولی اون رو ناد یده گرفت. دستهتی دوقلوها رو گرفت و با سرد ی به مت نگاه کرد مت چشمهایش رو از خیره سر ی اون باریک کرد با خونسرد ی به لجبازی کردن اون نگاه کرد و بعد چشمهای اون رو با چشم های خودش مالقات کرد مت وقتی میخواست سمت اهنگ شاد رقصیدنی ترکی برود اهنگ شاد رقصیدنی ترکی جدید دوقلوها رو به عقب نگه داشت ممنونم، ما قدم میزنیم،
ما به اندازه کافی تا همین حاال زندانی شد یم و از اهنگ شاد رقصیدنی ترکی ارکستی به بعد آزاد ی خواهیم داشت کری از کنار اون گذشت و هنگامیکه به درهای اصلی خانه در یک محل مجلل رسیدند کلیدش رو از کیفش بیرون آورد و نگاهی به عقب انداخت. مت هنوز آنجا ایستاده بود و به اون خیره شده بود. صورتش سفت و سخت و سنگی شده بود. اما مت خودش رو به طرف اون برنگرداند و وقتی کری اهنگ شاد رقصیدنی ترکی ده شب به رختخواب رفت مت هنوز به خانه نیامده بود و بیرون مانده بود.
اهنگ شاد رقصیدنی ترکی قدیمی تا چند روز د یگه به ندرت اون رو مید ید. مت فقط به اهنگ شاد رقصیدنی ترکی ارکستی میآمد تا لباس عوض کند و قبل از رفتن بدون گفتن کلمها ی با اهنگ شاد رقصیدنی ترکی استانبولی کمی با جما و پیپا صحبت میکرد و میرفت. کری با آسودگی خاطر به تلفن جواب میداد و وقتی که صبح روز جمعه تلفن خانه زنگ خورد و اون صدای جان کار مایکل رو شن ید. صدایش به اون میگفت که فالکریج آماده ست. ظاهرا جان بود که اون روز تا فالکریج سوار ماشینش میکرد و به آنجا اونها رو میبرد