ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل سحر
سحر
33 ساله از قزوین
تصویر پروفایل فرید
فرید
31 ساله از ساری
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل عطا
عطا
51 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل حسام
حسام
31 ساله از تبریز
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد رضا
محمد رضا
37 ساله از کرمان
تصویر پروفایل فریبا
فریبا
28 ساله از شیراز

لینک بهترین نرم افزارهای دوست یابی

نگاهم را به بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی دادم و گفتم: -آتیال...میشه تنها باشم؟ نگاه دلگیرش را بهم دوخت. -مطمئنی دوباره حالت بد نمیشه؟

لینک بهترین نرم افزارهای دوست یابی - دوست یابی


تصویر لینک بهترین نرم افزارهای دوست یابی

و همیشه خودش را مقصر تمام اتفاقات میداند. اما او که تقصیری نداشت، مسبب تمام این لحظه های تلخ، من بودم و" بهترین نرم افزارهای دوست یابی در ایران" و "بهترین نرم افزارهای دوست یابی". اما شاید، شاید هم کمی مقصر بود. باید فراموش می کردم تمام کارهای اشتباهش را؟ نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم به تقصیرهایش فکر نکنم. شاید اصال حق داشت برای تمام رفتار های گذشته اش. بهترین نرم افزار برای دوست یابی هم از آن شاید هایی بود که دوست داشتم هرگز به وجود نمی آمد. از پشت پنجره به مسیری که برای رسیدن به نیمکت خاطره هایم باید طی می شد نگاه می کردم. تصور می کردم اگر آن اتفاق نیفتاده بود، امروز این حس تلخ گریبانم را می گرفت؟ بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی از اینکه برای خداحافظی با نیمکت دوست داشتنی ام بروم خوشحال می شدم؟ وقتی رسیدیم با دیدن محل همیشگی قرارهایمان چشمهایم دوباره و بی اراده پر از اشک شد.

بهترین نرم افزارهای دوست یابی در ایران دستم را توی دستش فشار داد و کمکم کرد از تاکسی پیاده بشوم. بهترین نرم افزارهای دوست یابی را به بازویش تکیه دادم و آرام و آهسته در حالی که چشم به نیمکتی که پر بود از خاطرات تلخ و شیرین، دوخته بودم قدم میزدیم. وقتی به نزدیکیش رسیدیم ناخودآگاه دستهایم را از دستهای آتیال جدا کردم.

بهترین نرم افزار برای دوست یابی تنهایی میخواست

بهترین نرم افزار برای دوست یابی تنهایی میخواست، اگر قرار بود با این نیمکت، با این فضا، خداحافظی کنم، میخواستم که تنها باشم. حرفهایی داشتم که نمیخواستم با شنیدنشان برادر دوست داشتنیم ناراحت و دل شکسته بشود. نگاهم را به بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی دادم و گفتم: -آتیال...میشه تنها باشم؟ نگاه دلگیرش را بهم دوخت. -مطمئنی دوباره حالت بد نمیشه؟

لبخند تلخی روی لبهایم نشست. دیروز که به اینجا آمده بودم آنقدر اشک ریخته بودم که از حال رفته بودم و اگر آتیال سر نمی رسید معلوم نبود چه بالیی به سرم می آمد. اما از دیروز تا االن چندین بار با خودم تکرار کرده بودم: "کاش میشد هیچ وقت نمی رسید، اون وقت برای همیشه از بهترین نرم افزارهای دوست یابی همه غصه و غم راحت میشدم" -خوبم...تو هم پیشمی...پس خیلی خوبم...نگرانم نباش... دستی به سرم کشید و با صدایی که خش دارشده بود گفت: -بهترین نرم افزار برای دوست یابی اینجا حواسم بهت هست خواهر کوچولو....بهترین نرم افزارهای دوست یابی در ایران...

سری تکان دادم و راه افتادم. قدم هایم را آهسته و کوتاه برمیداشتم. نگاهم به نیمکت چوبی بود که مختص ما بود. نیمکتی که خودمان با هم درستش کرده بودیم و به اینجا آورده بودیم. نیمکتی که روی هر جای جایش رد عشق ما بود. نیمکتی که همه چیز زندگی ما بود. ما یعنی من و. ...!

بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی و کسی که باید تمام خاطراتش را از زندگیم بیرون

بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی و کسی که باید تمام خاطراتش را از زندگیم بیرون میکردم. من و کسی که هنوز تمام عطر تنش روی لحافم به یادگار مانده بود. من و کسی که برای اولین بار عشق را به وجودم هدیه کرد و اولین بار مزه تلخ شکست را به وجودم تزریق کرد. من و کسی که یک روزی آمد، شد همه زندگیم، همه نفسم، اما یک روز رفت و همه زندگی و نفسم را از من گرفت. شدم مرده متحرکی که فقط ادای زنده بودن در می آورد اما در واقع مرده بود. من خیلی وقت بود که بهترین نرم افزارهای دوست یابی مرده بود. درست از همان روزی که رفت. " از همان روزی که برای همیشه، رفت! " درست وسط نیمکت نشستم. جایی که همیشه می نشستیم و به جریان بهترین نرم افزار برای دوست یابی آب خیره میشدیم و با هم حرف میزدیم. جایی که اولین بار دستهایم میزبان دستهای پر عشقش شد. بهترین نرم افزارهای دوست یابی در ایران که برای اولین بار آغوش گرمش را تجربه کردم، و برای اولین بار حرارت لبهایش گونه هایم را نوازش کرد. جایی که من همیشه" بهترین نرم افزار های دوست یابی خارجی " را در کنار خودم داشتم. نفس عمیقی کشیدم

مطالب مشابه