ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
31 ساله از تبریز
تصویر پروفایل محمد رضا
محمد رضا
37 ساله از کرمان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
33 ساله از قزوین
تصویر پروفایل عطا
عطا
51 ساله از تهران
تصویر پروفایل فریبا
فریبا
28 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
44 ساله از تهران

لینک بهترین کانال دوستیابی تلگرام

بهترین کانال دوست یابی در ایران تلگرام: ببخشید خیلی معطل شدی -نه بابا بهترین کانال دوستیابی تلگرام: خب چه خبر تعریف کن...راستی تو مقیم اینجایی؟

لینک بهترین کانال دوستیابی تلگرام - کانال دوستیابی


تصویر لینک بهترین کانال دوستیابی تلگرام

دمو گفتم: اون دیگه مشکل خودته...من تیپ نزده و تیپ زده خوشگلم تو مواظب خودت باش بهترین کانال دوستیابی تلگرام یه چشمک زدو گفت: بله بله صددرصد میخواست درو برام باز کنه که مانع شدمو گفتم: لطفا از این کارا نکن بذا راحت باشم! بهترین کانال دوست یابی در ایران تلگرام خندیدو گفت: ای به چشم نشستیم تو ماشین و پخش و روشن کرد و به راه افتاد...

تو راه هیچ صحبتی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه جلو یه رستوران بزرگ نگه داشت هر دو پیاده شدیمو گفت: اینم یکی از بهترین رستورانای پاریس قابل شمارو نداره عزیزم آراد به سمت در ورودی هدایتم کرد و گفت: بفرمایید

بهترین کانال دوستیابی تلگرام ربات پشت سرم اومد

  • اوهوم به نظر قشنگ میاد رفتم داخل و بهترین کانال دوستیابی تلگرام ربات پشت سرم اومد...خیلی شلوغ بود و هیچ جای خالی دیده نمیشد که آراد گفت: اونجا میز رزرو کردم...
  • شما برو من الان میام، سری تکون دادمو به همونجایی که گفته بود رفتم کیفمو شنودی که تو لباسم بود و روشن کردم! چند دقیقه بعد بهترین کانال تلگرامی دوست یابی اومد و نشست رو به روم بهترین کانال دوست یابی در ایران تلگرام: ببخشید خیلی معطل شدی -نه بابا بهترین کانال دوستیابی تلگرام: خب چه خبر تعریف کن...راستی تو مقیم اینجایی؟ -نه یکی از دوستام اینجا اقامت داره اینه که من سالی یه بارو میام اینجا و بهش سر میزنم! بهترین کانال تلگرامی دوست یابی: آها...خب چرا خودت مقیم نمیشی؟ آراد
  •  خب اونارم بیار اینجامن اینجا کسیو ندارم خانوادم همه ایرانن -دلیلی نداره من ایرانو دوس دارم آراد: منم ایرانو دوس دارم ولی فکر نمیکنی وضع زندگی اینجا بهتره؟ دیگه بهتر نشون بده، ایرانم برتریایی نسبت به این کشورو کشورای دیگههر جایی واسه خودش چیزایی داره که ممکنه اونجارو نسبت به جاهای داره...بالاخره من اونجا بزرگ شدم و به فرهنگ اونجا عادت کردم بهترین کانال دوست یابی در ایران تلگرام: حرفای قشنگی میزنی...یکم دیگه از این حرف قشنگا بزنی خودمم جمع میکنم میام ایرانا!
  • تو همین مابین گارسون اومد و سفارش گرفت و رفت خندیدمو گفتم: خب حالا تو بگو از خودت بهترین کانال تلگرامی دوست یابی: من تا ١١ سالگی ایران بودم...اونجا مادرمو از دست دادم - بیامرزتشون بهترین کانال دوستیابی تلگرام: ممنون...خلاصه بعد مرگ مادرم اومدیم پاریس و پدرم مشغول شد به این کاری که الان داره آراد: نه اصن واسه سودش نیس، دوس داره کمک کنهواقعا پدرت چرا این کارو میکنه؟سودی داره براش؟

بهترین کانال دوستیابی تلگرام قوچان: خب آره هر کسی این روزا به قصد کمک

بهترین کانال دوستیابی تلگرام قوچان: خب آره هر کسی این روزا به قصد کمک این کارارو نمیکنهعجیبه مث پدرت کم پیدا میشه! پوزخند گوشه لبمو هیچ جوره نمیتونستم محو کنم...کمک هه! بهترین کانال تلگرامی دوست یابی: راستی...پدرم هر ۶ ماه این دخترارو میبره دبی...واسه سفر هر کدومشون خواستن اونجا میمونن هر کدومم که نخواستن برمیگردن! دبی؟جدی؟ میتونی بیای -چه خوب...آره اگه بتونم حتما میام گارسون غذارو آورد و مشغول خوردن شدیم...

تو تمام این مدت داشتم فکر میکردم که قراره به هوای دبی چه بلایی سر دخترا بیارن! آراد: تو فکری! بهترین کانال دوست یابی در ایران تلگرام: نوش جونتنه...مرسی بابت غذا خوشمزه بود بهترین کانال دوستیابی تلگرام: چه عجله ایه خب هنوز دسر نیاوردنبریم؟ آراد: ای بابا باشه بریمنه من که دیگه جا ندارم... راه افتادیم به سمت ماشینو سر راه پول غذارو تسویه کرد و سوار شدیم و رفتیم... آراد: خب حالا میخوام ببرمت کنار ساحل... آراد: نه کجا دیر وقتهنه بهترین کانال دوستیابی تلگرام قوچان دیر وقته باشه واسه یه شبه دیگه آراد: از دست تو...باشههم من خستم هم تو بمونه واسه یه وقت دیگه راشو کج کرد و رفت سمت هتل...منو رسوند و ازش خدافظی کردم و رفتم تو داشتم از پله ها میرفتم بالا که گوشیمم روشن کردم و دیدم دو پیام از تاوان و کیانی دارم تاوان: (سلام کجایی شما؟) کیانی: (ما داریم میریم پیش شایان...بهترین کانال دوستیابی تلگرام ربات شب دیر برگردیم رسیدید نگران نشید) پوووفی کشیدم و رفتم سمت اتاقم...احساس کردم در بازه...بهترین کانال دوستیابی تلگرام اصفهان جلوتر و دیدم آره واقعا در بازه...آروم آروم رفتم جلو...درو آروم باز کردم و رفتم تو...اومدم برقو روشن کنم

مطالب مشابه