ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بنیامین
بنیامین
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل آذر
آذر
53 ساله از گرگان
تصویر پروفایل حسین
حسین
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل بابک
بابک
52 ساله از کرج
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل ستاره
ستاره
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل عسل
عسل
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل حامد
حامد
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل وحید
وحید
42 ساله از کرج
تصویر پروفایل علی
علی
29 ساله از تهران
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
28 ساله از اصفهان

محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا نزار

محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا از حرکت ای ستادم و به عقب بر گشت. درخشش شی فلزی رو توی دستهای محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا موزیک ویدیو دیدم.

محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا نزار - محسن ابراهیم زاده


تصویر محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا نزار

- حالا دیدی جنابعالی سر به محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا. به طرف بر گشت و با لبخند گفت: اون هم تقصیر تو بود - من ؟! خودت حواست نبوده چرا تقصیر من میزاری. - چون محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا ریمیکس چند وقته همه حواس به تو بوده خانومی. دل هری ریخت پایین. دست و فشار داد و گفت: حالا نمیخواد بری تو خیال. ..الان وقتش نیست.

محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا تصویری همیشگی

  1. باز هم شد همون محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا تصویری همیشگی. دست رو از دستش بیرون کشیدم و گفت: خودم بلدم بیام. دوباره دست و رفت و گفت: الان هم وقت قهر کردن نیست. ..
  2. بعدا میتونی ناز کنی من هم نازت رو بکش بعد هم من رو به دنبال خودش کشید. محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا به محسن ابراهيم زاده طاقچه بالا رسیدیم روی زمین نشست و دستش رو زیر محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا ریمیکس برد. بعد از کمی تقلا دستش رو بیرون آورد سویچ رو نشون داد.با خوشحالی دست رو به کوبیدم که دستش رو روی بینی اش ذاشت. هراسون به ساختمون نگاه کردم. امیر گفت: من میرم در رو باز کنم تو هم بشین پشت فرمون. در رو باز کرد و گفت: بشین به راه شنی که به در باغ خت میشد نگاه کردم و گفت: من تنها میترسم. - تنها نیستی.
  3. به در باغ اشاره کرد و گفت: ببین در اونجاس.تا تو محسن ابراهيم زاده طاقچه بالا رو روشن کنی من در رو باز کردم. ..باشه. ..فقط زود باش عزیزم. سوار ماشین شدم. محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا متن سویچ رو به دست داد و خودش به طرف در رفت. در رو بست. یه گفت و ماشین رو روشن کردم. دست میلرزید. هر لحظه ممکن بود کسی سر برسه. وقتی در کاملا باز شد با اشاره امیر دست رو روی دنده ذاشت. توی ماشین کاملا تاریک بود. سعی کردم چراغهای محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا رو روشن کنم. اون محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا ریمیکس هم اتوماتیک بود و من نمیتونست شماره دنده رو ببین. کورمال کورمال دست رو حرکت دادم بلکه چراغی رو شن شه. اما ناگهان صدای بوق ما شین بطور ممتد رو شن شد.
  4. با وحشت دست رو از روی فرمون برداشت اما صدا قطع نمی شد. امیر به حالت دو به طرف اومد و دستش رو تکون میداد. فکر کردم شاید منظورش اینکه ما شین رو خاموش کنم. هنوز دست رو به سویچ نبرده بودم که در باز شد و حسن من رو به شدت از محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا پایین کشید. امیر خودش رو به اون رسوند و باهاش در گیر شد. من فقط با وحگشت به اونها چشم دوخته بودم. محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا تصویری در حالیکه با اون در گیر بود داد زد: محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا موزیک ویدیو سوار شو برو. کل بدن میلرزید. به بی دست و پایی خودم لعنت فر ستادم. از اول ها همه چیز رو من خراب کرده بودم. ..لعنت به من. .. دوباره محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا متن داد زد: برو. ..

ویدیو محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا از حرکت ای ستادم

محسن ابراهيم زاده طاقچه بالا به طرف ما شین رفت اما با صدای فریاد ویدیو محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا از حرکت ای ستادم و به عقب بر گشت. درخشش شی فلزی رو توی دستهای محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا موزیک ویدیو دیدم. هنوز هم باه در گیر بودن اما امیر کمی بی حال تر بنظرم اومد. به زمین ن گاه کردم. یه ب یل کمی اونطرفتر روی زمین اف تاده بود. بدون معطلی برداشتمش. د ستهای ح سن رو دیدم که به شدت به طرف پهلوی کنسرت محسن ابراهیم زاده طاقچه بالا رفت و من همون موقع اون بیل رو به سر حسن کوبیدم. فریادی از درد کشید و به طرف بر گشت.

مطالب مشابه