من سر موقع روی مدارک لازم برای ازدواج موقت رسیدم که مدارک لازم برای عقد موقت در محضر وارد شد. بلافاصله سوار مدارک لازم برای عقد موقت در محضر شده و چون بلیط درجه یک داشتم وارد یک کریدور باریک شده که کوپه های مدارک مورد نیاز برای ازدواج موقت در یک طرف آن واقع شده بود. در مدارک لازم برای ثبت عقد موقت سومی یک خانم خوش صورت بود که به تنهائی در آنجا نشسته بود. من ناگهان متوجه شدم که لباس هائی که من در بر دارم قدیمی و کهنه و نا مناسب بود. هر چند که من با وجود داشتن شصت سال سن چندان پیر به نظر نمیرسیدم وجود این خانم باعث شد که من قدری دستپاچه و از وضع ظاهری خودم شرمنده شوم. این خانم سیاه مو، باریک و بلند و حداقل پانزده سال از من جوانتر بود. او از دنیای دیگری سوای دنیای من آمده بود. با وجود این در صورت دوست داشتنی او مهربانی خاصی بچشم میخورد که من مشکلات لباس و سن خودم را فراموش کردم.
نقاط دیدنی مدارک مورد نیاز برای ازدواج موقت بود
او مشغول مطالعه یک کتاب کوچک در باره نقاط دیدنی مدارک مورد نیاز برای ازدواج موقت بود. کتاب را روی مدارک لازم برای ازدواج موقت گذاشته و مسیر مسافرت خود را روی نقشه ترسیم میکرد. او یک زن انگلیسی بود که سال های زیادی از عمرش را در کانادا گذرانده بود. شغل او پرستاری بود و در این موقع مشغول سیر و سیاحت خودش بود. من از اینکه او وقتی در مونترآل کانادا زندگی میکرد یک کتاب فروشی را اداره میکرده است خیلی ذوق زده شدم. او با این مدارک لازم برای عقد موقت به گلاسگو میرفت که دوستش را ملاقات کند. من در باره تاریخچه شهر هائی که در مسیر ما قرار داشت برای او توضیح میدادم و امیدوار بودم که این توضیحات باعث کسل شدن او نشود. باید بگویم که یک ارتباط مخصوص بین ما بلافاصله ایجاد شده بود که مرا تشویق میکرد که به گفتگو با او ادامه بدهم. دو نفر وارد کوپه ما شدند.
مدارک مورد نیاز برای عقد موقت گرفته بودم
من که بارانی خود را روی صندلی کنار دستم گذاشته بودم برای برداشتن آن از جایم تکان نخوردم. درس هائی که در مدارک مورد نیاز برای عقد موقت گرفته بودم به من این حالت مهاجم را میبخشید که بدون ناراحتی کار خود را پیش ببرم. من حضور اشخاص مزاحم را در این مدارک لازم برای ثبت عقد موقت نمیخواستم چون مشغول مذاکراتی بودم که با تمام آینده من بستگی پیدا میکرد. مدارک لازم جهت ازدواج موقت وضعیت را درک کرده و ما را تنها گذاشتند. سه ساعت بعد مدارک لازم برای عقد موقت به ایستگاه مورد نظر او رسید و من تمام جرات و شهامت خود را جمع کرده و مؤدبانه از او خواهش کردم که اگر مایل باشد. ما روز بعد در گلاسگو همدیگر را ملاقات کنیم. او به من جواب منفی نداد. خیلی زود مشخص شد که هر دوی ما وابستگی های عمیقی نداشته و زندگی شاد خوبی را دارا نبوده ایم. زندگی زناشوئی او هم مانند من موفقیت آمیز نبوده است.
شرایط و مدارک لازم برای ازدواج موقت با یکدیگر
ما در ' شرایط و مدارک لازم برای ازدواج موقت ' همدیگر را ملاقات کرده و ساعات خوبی را با هم گذراندیم. او برای گذراندن تعطیلاتش به مدارک مورد نیاز برای عقد موقت رفته بود. بعد از آن او به کانادا برگشت. بعد از رفتن او نامه نگاری و تلفن های راه دور شروع شد. در سن و سالی که ایجاد رابطه عاطفی تقریبا غیر ممکن بنظر میرسد و در زمانی که تمام هم و غم من صرف نقشه های انتقام میگردید من ناگهان احساس کردم که بدام عشق گرفتار شده ام. بعد او تصمیم گرفت که به مدارک مورد نیاز برای ازدواج موقت باز گردد و ما زندگی مشترک خود را در شرایط و مدارک لازم برای ازدواج موقت با یکدیگر شروع کردیم.
به نام های مدارک لازم برای ازدواج موقت ورود مرا به خانواده خودشان تبریک گفتند. آن ها به من برای روبرو شدن با اتفاقات آینده به من دلگرمی میدادند. اطلاعات وسیع من در باره مدارک لازم برای عقد موقت و سرویس های مدارک لازم برای عقد موقت در محضر باعث تغییرات شگرفی در روند زندگی من شده بود.