قراول به دو خط صف بسته بود. با غرش توپ ها و آهنگ مارش رسم احترام پانزده فیل از دریای ستلج عبور کردند. زن یابی شیرازی کوچک و ضعیف) خواهران اورا شبیه به موش فرتوت با بروت های بزرگ یافتند (لباس ابریشمی سرخ بدون تزئینات و اشیای قیمتی به تن داشت. پس از عبور از دریا، فیل های جنگی که زن یابی موقت و نزدیکانش بر آنها سوار بودند با گام های جشنی به استقبال فیل های دیگری رفتند که مانند آنها نظام گرفته بودند.
بالای یکی از آنها اوکلند در تخت روان مجلل نشسته بود. وقتی فیل های زن یابی موقت و اوکلند پهلوی هم قرار گرفتند زن یابی اینترنتی به آسانی به تخت روان اوکلند منتقل شد. این کار باعث شور وشعف سک ها و زن یابی گردید. سپس باردیگر صف بزرگ فیل ها به حرکت آمده به سوی خرگاه های زن یابی براه افتاد، جایی که باید دیدار رسمی صورت میگرفت. گورنرجنرال و سرقوماندان با زن یابی اینترنتی یکجا داخل خرگاه گردیدند.
اوکلند که لباس زردوزی به تن و کلاه پردار به سر و قمۀ طلاکاری به کمر داشت، انسان را بیاد مجسمه مرمرین می انداخت که از پایه به بعد زنده بوده باشد. این شباهت از عادت جناب لارد که سرخودرا بلند نگاه میداشت پیدا بود. در بارۀ فین باید گفت: ناممکن بود به او نگاه کرد، چشم ها را خیره میساخت. لباس چرمه دار زردوزی، تعداد بسیار زیاد نشان ها همه و همه در زیر آفتاب میدرخشیدند.
زن یابی تهران در حضور نشسته
در خرگاه بزرگ خواهران اوکلند و مامورین ارشد انتظار زن یابی تهران را میکشیدند. پس از تعارف و آشنایی به رنجیت سنگ تحایف تقدیم گردید. زن یابی تهران در کنار اوکلند بالای چوکی نشسته وبلافاصله شکل نشستن دلخواه خودرا گرفت؛ یعنی که یک پای خودرا قات نمود و بالای آن قرار گرفت ودر این حین واقعه رخ داد که برای قوماندان انضباط جگړن بیرن غیرقابل تحمل و تخلف از مقررات به شمار میرفت و باعث تعجب او گردید. زیرا جوراب زن یابی موقت از پای او برآمد و به زمین افتاد. جگړن بیرن سراسیمه شده) خوب فکر کن، زن یابی تهران در حضور نشسته (پس از یک لحظه فکرهای پریشان بالاخره بیرن نزدیک چوکی زن یابی شیراز آمد، بازرنگی جوراب را زیر موزه های خود نموده و بعد به آهستگی دست خودرا از پشت دراز نمود.
جوراب را گرفته در زیر پای رنجیت سنگی گذاشت بدون اینکه کسی متوجه شود. اما زن یابی برای ازدواج دائم ندانست موضوع از چه قرار است بعد جوراب را گرفته در حالیکه لبخند میزد در جلو همه به پای کرد. لرزه بر جان بیرن افتاد اما از قضاء جناب لارد اوکلند در این موقع بطرف آنها نگاه نکرد. در غیر آن قالب تهی میکرد. توجه تمام حاضرین به ویلوبی کوتون معطوف گردیده بود. او هدیه شخصی اوکلند را برای رنجیت سنگ به خرگاه آورد. پورتریت ملکه ویکتوریا با قاب طلایی که کنج های آن با الماس مزین گردیده بود.
زن یابی تلگرام به تحایف بدقت نگاه کرده
وقتی اوکلند پورتریت را به زن یابی اینترنتی دراز کرد، انگلیسی ها به پا ایستاده شدند و در بیرون خرگاه غرش فیر بیست ویک توپ بلند شد. پس از قبول پورتریت ”شیرپنجاب” اعلام نمود که قیمت بهاترین تحفه زندگی خودرا بدست آورده و آنرا با آتش بیست ویک توپ در قصر خود آویزان خواهد کرد. پس از پیشکش های جدید که شامل شال ها و سلاح شخصی بود، همه از خرگاه بیرون شدند و برای زن یابی برای ازدواج هفت اسپ خیلی تزئین شده و یک فیل تحفه دادند. زن یابی تلگرام به تحایف بدقت نگاه کرده و بعد از زینۀ طلایی بالا رفته سوار بر فیل شد و باردیگر در زیر غرش رسم واحترام توپ ها و صدای شیپورهای ارکستر اردوگاه زن یابی را ترک گفت.
وقتی اسکورت سک ها به ساحل را ست ستلج عبور کرد، تاریخ نویس اوکلند یعنی کالوین نزد قوماندان قطعه انضباط نزدیک گشت و گفت: - آقای جگرن لطف خواهید کرد تا برایم بگویید قیمت مجموعی این هدیه های که به زن یابی برای ازدواج داده شد چقدر بود؟ - پس از چند ساعت ارقام دقیق آنرا برایتان خواهم گفت. فعلا صرف میتوانم بگویم که با ارزش آنها میتوان تمام گرسنگان منطقه اودا را برای یک هفته تغذیه نمود. اما جگړن ما بیشتر از آنرا بدست آورده ایم و آن دوستی رنجیت سنگ است. - بلی بلی، طبعا من کاملا با شما موافقم. روز بعد اوکلند به همراهی خواهرانش از زن یابی تلگرام پنجاب دیدار متقابل بعمل آوردند.
آنها که از طرف دسته های محافظین سواره نظام بدرقه میشدند، ستلج را زیر غرش رسم و احترام توپ ها عبور کرده به خرگاه عظیم الشان که با شال های قشنگ و ظریف کشمیری تزئین گردیده بود رفتند. درینجا سرکردگان سک منتظر آنها بودند. آنها چلم های مسی قشنگی دود میکردند و عطر خفیفی از آن متصاعد میگردید. به اشاره زن یابی موقت، میز طلاکاری کوتاهی را که ظروف مشروب بر آن قرار داشت به خرگاه آوردند. دختران قشنگ و آراسته، غذاهای مزه دار پنجابی را پیشروی مهمانان گذاشتند.