ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل مسیح
مسیح
41 ساله از کرمان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسین
حسین
38 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل مازیار
مازیار
43 ساله از رشت
تصویر پروفایل نازی
نازی
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
32 ساله از دامغان

نحوه ی ثبت نام دوهمدم

ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم دستی توی موهام کشیدم. ای ثبت نام دوهمدم من کجاست؟! راه اومده رو برگشتم و نگاهی به دور و اطراف شرکت انداختم

نحوه ی ثبت نام دوهمدم - دوهمدم


تصویر نحوه ی ثبت نام دوهمدم

به زور گوشی رو کشیدم بیرون و شماره ثبت نام دوهمدم رو گرفتم. *** »آرشام« ماشین رو به سختی بردم و گذاشتم تعمیرگاه. تاکسی دربستی گرفتم و آدرس شرکت رو دادم. تاکسی دم شرکت توقف کرد و پیاده شدم. به سرعت سمت واحد شرکت رفتم. در رو باز کردم و وارد شدم. چشمم خورد به میز ثبت نام دوهمدل پشت میزش نبود و همه چی رو میزش مرتب بود و نشون از این میداد که نیومده شرکت. سلطانی هم پشت میزش نبود. ثبت نام دوهمدم چه اتفاقی افتاده؟! چرا ثبت نام دوهمدم جدید نیومده شرکت؟! منکه خودم براش تاکسی گرفتم راهیش کردم. گوشیم رو از جیبم بیرون آوردم و شمارهاش رو گرفتم. صدای "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد "خانم توی سرم اکو شد. گوشام سوت کشید. نگرانی به جونم افتاد؛ یعنی چه اتفاقی برای ترالن افتاده ؟ رفتم سمت اتاق هانیه دوست ترالن، شاید ازش خبر داشته باشه. در زدم و وارد شدم. از جاش بلند شد و سالم کرد.

سالم، ببخشید خانم فراهانی از خانم مهرابی خبری ندارین؟ -نه متاسفانه! وقتی منم اومدم تو شرکت نبودن، اتفاقی افتاده؟ -نه، ممنون ببخشید مزاحم شدم. -خواهش میکنم آقای مهندس! از اتاقش اومدم بیرون و ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم دستی توی موهام کشیدم. ای ثبت نام دوهمدم من کجاست؟! راه اومده رو برگشتم و نگاهی به دور و اطراف شرکت انداختم. هیچ خبری نبود! ثبت نام دوهمدل کجایی؟ کجا دنبالت بگردم؟ شاید رفته باشه خونه، آره خودشه! تاکسی گرفتم و به خونه رفتم. به سرعت از تاکسی پیاده شدم و کلید انداختم و در رو باز کردم. بدو به سمت داخل خونه رفتم، ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم دستم بهت برسه میدونم چیکارت کنم که اینجوری من رو نگران کردی. در سالن رو باز کردم و وارد شدم. ثبت نام همسریابی دوهمدم و کوکب خانم توی آشپزخونه بودند. فرزانه هم داشت سالن رو جارو میکرد، تا من رو دید جارو رو خاموش کرد و سالم داد.

با سر جوابش رو دادم و رفتم توی آشپزخونه. مامانی نشسته بود پشت میز ناهارخوری و چایی میخورد. -سالم ثبت نام دوهمدم جدید سالم کوکب خانم. کوکب خانم: -سالم پسرم ثبت نام همسریابی دوهمدم با تعجب بهم نگاه کرد و گفت: -مگه تو نباید االن تو شرکت باشی؟ پس تو خونه چیکار میکنی؟ -ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم اومده خونه، منم اومدم دنبالش. -ولی ثبت نام دوهمدم که خونه نیومده. با صدای فرزانه به عقب برگشتم. -مطمئنی نیومده خونه؟!

ثبت نام در سایت همسریابی دوهمدم کجا رفته

آره من از صبح توی سالنم، اگه میاومد میدیدمش. مامانی با نگرانی گفت: -ثبت نام در سایت همسریابی دوهمدم کجا رفته؟ -نمیدونم. منم فکر کردم اومده خونه و اومدم دنبالش. -بهش زنگ زدی مادر؟ -آره ثبت نام دوهمدم جدید زدم؛ اما خاموشه.

وای ثبت نام همسریابی دوهمدم دارم نگران میشم. اون دختر که غیر شرکت و این خونه جایی رو نمیشناسه، کجا ممکنه رفته باشه؟ دستی توی موهام کشیدم و روی صندلی نشستم. -نمیدونم ثبت نام دوهمدل نمیدونم.

ثبت نام در سایت دوهمدم بریم دنبالش بگردیم

ثبت نام در سایت دوهمدم بریم دنبالش بگردیم، امانت مردمه! -شما کجا؟ خودم میرم دنبالش؛ اما نمیدونم کجا برم. فرزانه با ناراحتی گفت: -نکنه نکرده تصادف کرده باشه؟! کوکب خانم: -وای دختر! ثبت نام دوهمدم جدید: -آرشام با نشستن چیزی درست نمیشه، من دارم از دلشوره هالک میش -برم بیمارستانا رو بگردم. صدای یا زهرا گفتن ثبت نام همسریابی دوهمدم بلند شد.

نگران نباش قربونت برم، انشاءهلل که چیزی نشده. ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم جا باشه پیداش میکنم، بهت قول میدم. -برو پسرم به همراهت! از رو صندلی بلند شدم و رفتم بیرون. به آژانس سر کوچه زنگ زدم و ازشون خواستم یه ماشین دربستی بهم اجاره بدن؛ چون رییسش آشنا بود موافقت کرد. ماشین رو گرفتم و به سمت اولین بیمارستان روندم. از بیمارستان اولی بیرون اومدم و به سمت بعدی حرکت کردم. اونجا هم خبری نبود، رسیدم بیمارستان سوم. رفتم سمت پذیرش و از ثبت نام در سایت دوهمدم پرسیدم که دختری به نام ثبت نام دوهمدل مهرابی آوردن اینجا یا نه؟! کامپیوترش رو چک کرد و گفت که یه مورد تصادفی داشتن که متاسفانه ثبت نام در سایت همسریابی دوهمدم فوت کرده. زیر پاهام خالی شد، کم مونده بود بیفتم زمین که دستم رو گرفتم به دیوار و روی صندلی نشستم.

مطالب مشابه