دویدم سمتش. پرستارا کنار کشیده بودن و با ترحم نگام می کردن. با بی رحمی پی دی پی روی قلبش کوبیدم و با گریه نعره زدم: خانم همسريابي اغاز نو ورود به من نباید همسریابی اغازی نو تنها بزاری!! نبایددد بری همسریابی آغاز نو تازه تورو پیدا کردم پرستارا سعی داشتن من و از همسریابی اغ جدا کنن دستای سرد همسریابی آغاز نو رو توی دستم گرفتم و گفتم: خانمم تو همسریابی اغاز نو ورود دوست داری دیگه آره؟ به خاطر عشق بینمون نرو طاقت بیار سرمو گذاشتم رو دستاش و با هق هق گفتم: طاقت بیار!!! دکتر میان سالی بازوم و گرفت و در حالی که میکشید گفت: جوون رفته دیگه فایده نداره ضربان قلبش متوقف شده. تیر نزدیک قلبش بود ما هرکاری تونستیم کردیم ولی نشد...
با خشم بلند همسریابی اغاز نو جستجو کاربران زدم
با خشم بلند همسریابی اغاز نو جستجو کاربران زدم: چیی میگی مرتیکه؟ همسریابی اغ من زندست! عمر و فردین هم طرف دیگه افتاده بودن و ضجه میزدن! با کشیده شدن پارچه سفید روی همسریابی اغ سرم تیر کشید و با گریه افتادم زمین.... دوماه بعد با غم دستم و روی سنگ قبر سردش گذاشتم و آهی از ته دل کشیدم ناخواسته قطره اشکی از چشام سر خورد و روی قبر افتاد با صدای عمر به خودم اومدم و فورا اشکام و پارک کردم: همسریابی اغ دختر ما باز اومدیم قبرستون تو هوایی شدی؟ با لحن چندشی گفتم: در این مکان تمام غم های عالم در دلم سرازیر میشود از اونطرف صدای فردین اومد که میگفت: ولش کن داداش این باز چس کنش و زده به برق!! آرشاویر دستام گرفت و همونطوری که تخس شبیه پسر بچه ها ۱۸ساله منو تو بغلش گرفته بود گفت: هی یارو آخرین بارت باشه به عشق من از این حرفا میزنی ها!! فردین دهن کجی کرد و گفت: برید گمشید بابا از موقعی که این خانم همسريابي اغاز نو ورود به از بیمارستان مرخص شده دیگه به همسریابی آغاز نو توجه نمیکنید چرا؟ خوبه جوون مردم بره معتاد بشه؟
متوجه نشدم همسریابی اغاز تو بهش چی گفت!
متوجه نشدم همسریابی اغاز تو بهش چی گفت! تمام حواسم رفت پی دو ماه پیش... اونطور که این گراز های نابالغ برام تعریف کرده بودن وقتی تیر بهم خورده داشتم با جناب عزرائیل دست دوستی میدادم که همسریابی اغاز نو ورود با خودش ببره. همون زمان بر اثر شکی که آرشاویر با مشت های اندازه غولش بهموارد کرده بود هر چی شربت شهادت نوشیده بودم بالا آوردم و ضربان قلبم رفت بالا ضربان قلبم با تو میره بالا.
- بگو بگو عشقم کجا بودی تاحالا.
- شدی شاهزاده قلبم آخه.....
- اهم اهم شرمنده
- یکم جو همسریابی اغازی نو گرفت
- داشتم میگفتم!! تقریبا چند هفته بعد هم دکتر حدادی بهمون خبر داد که قلب برام پیدا شده. حالا بگید قلب کی؟ یه پیرمرد ۸۰ساله که دیگه خیلی چروک شده بود آخی گناخکی. همسریابی اغاز و شیخ مالک رو هم به خاطر بخ بخ کردن دخترای مردم و همکاری با همسریابی اغاز نو جستجو کاربران به حبس ابد محکوم کردن! هیچ وقت قیافه همسریابی اغاز وقتی که میخواستن ببرنش زندان و یادم نمیره..