ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
25 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل وحید
وحید
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از اراک
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرید
فرید
35 ساله از سنندج

ورود به همسریابی صیغه ای

سکوتش آدم رو میترسونه. همسریابی هلو با عکس برای صبا صبحونه آورده تا یکمی بخوره و جون بگیره. همسریابی هلو با عکس گریه کرده که صداش گرفته

ورود به همسریابی صیغه ای - صیغه ای


تصویر ورود به همسریابی صیغه ای
  1.  عذابم میده، همسریابی صیغه ای نتونست جای تو رو بگیره، هیچوقت! با چشمهای اشکیش زل زده بود توی چشمام و انگار نمیفهمید حال خراب من رو. خواستم از خودم جداش کنم ولی مثل دختر بچه مظلومی گفت: از خودت دورم نکن ! گم شده بودم تو چشمای همسریابی صیغه ای و انگار چند ثانیهای این دنیا نبودم. سایت همسریابی با شماره واقعا چی شد که چیزی که نباید میشد. نمیدونم همسریابی هلو با عکس دختر تو اون لحظه به آهو فکر کردم یا نه فقط وقتی صبح چشم باز کردم متوجه گندی که بالا آورده بودم شدم.
  2. سرم درد میکرد و حالم از خودم بهم میخورد، من چه گندی زده بودم!
  3. بدون هیچ صدایی پیراهنم رو تنم کردم و از خونه بیرون زدم؛ به هوای آزاد احتیاج داشتم و انگار توی قفس زندانی بودم. با سرعت به خونه رفتم و خودم رو توی حموم حبس کردم، توی همسریابی هلو با عکس دختر حمام به خودم نگاه کردم و حالم از مرد درون همسریابی صیغه ای بهم خورد. از ته دل نعره زدم و با مشت ضربه محکمی به آینه زدم که خون کاشیهای سفید رو به رنگ سرخ در آورد.
  4. زیر آب ایستاده بودم وبه این فکر میکردم که دیگه همسریابی هلو با عکس آبم نمیتونه گناه من رو پاک کنه! تموم شب رو بیدار بودیم و همهمون به پای هم اشک ریختیم. بابام از موقعی که فهمیده از اتاقش بیرون نیومده و این سکوتش آدم رو میترسونه. همسریابی هلو با عکس برای صبا صبحونه آورده تا یکمی بخوره و جون بگیره. همسریابی هلو با عکس گریه کرده که صداش گرفته و در نمیاد.

همسریابی هلو با عکس دختر رو دیوونهتر کرده

شوهرش حتی یه زنگم برای دلجویی نزده و این همسریابی هلو با عکس دختر رو دیوونهتر کرده. از صبح به اژین چند بار زنگ زدم و اژین جواب نمیده و همین جواب ندادنش باعث شده دلم شور بزنه! سایت همسریابی با شماره از حموم بیرون اومدم و دست خونیم انگار نمیخواد که خونش بند بیاد. با دیدن شماره همسریابی هلو با عکس روی صفحه گوشیم، دوست دارم داد بزنم و بگم: دیگه دلم نمیخواد باهات رودررو شم، شرمم میشه، داغونم داغون! همین طور خیره صفحه موبایلمم که همسریابی صیغه ای زنگ میزنه. میخوام نسبت بهش بیتفاوت باشم

سایت همسریابی با شماره! چرا اونوقت، مگه ما خلاف کردیم؟

ولی نمیشه و تماسش رو وصل میکنم. اژین، سر صبحی کجا رفتی؟ حالم خوب نبود سایت همسریابی با شماره! چرا اونوقت، مگه ما خلاف کردیم؟ همدیگر رو دوست داریم و بعد سالها همدیگر رو دیدیم.... میون حرفش پریدم و با کلافگی گفتم: ما خ**یا*نت کردیم، خیانت! همسریابی هلو با عکس دختر پوزخندی زد. تو مگه نگفتی زنت رو دوست نداری؟ پس این اسمش سایت همسریابی با شماره نیست، به من فکر کن، به آیندهای که میتونیم داشته باشیم. کلافه از حرفی که طناز زده بود

مطالب مشابه