ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رقیه
رقیه
35 ساله از تبریز
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
33 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل پویا
پویا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل زهرا
زهرا
43 ساله از ایرانشهر
تصویر پروفایل سمیه
سمیه
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل میلاد
میلاد
31 ساله از گرگان
تصویر پروفایل پریسا
پریسا
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل میثم
میثم
33 ساله از پل دختر
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل سیده فاطمه
سیده فاطمه
44 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل ابراهيم
ابراهيم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل عسل
عسل
25 ساله از تبریز

چند خانم برای صیغه روزانه در مشهد

چی شده صیغه روزانه در مشهد؟ آب دهنم رو قورت دادم و صیغه روزانه مشهد رو به نشونه چیزی نشده، به بالا و پایین کشیدم. اخمش یه کم پررنگتر شد

چند خانم برای صیغه روزانه در مشهد - صیغه روزانه


شماره تماس صیغه روزانه در مشهد

همین کار رو کردم و به صورتی که پر از دلهرههای برادرانه بود، خیره شدم. اخم ظریفی کرد: چی شده صیغه روزانه در مشهد؟ آب دهنم رو قورت دادم و صیغه روزانه مشهد رو به نشونه چیزی نشده، به بالا و پایین کشیدم. اخمش یه کم پررنگتر شد و با لحن مردونه و مختص خودش گفت: دروغ نگو صیغه روزانه در مشهد به من! مركز صيغه در مشهد رو انداختم پایین و با صدای ضعیفی گفتم: دلم گرفته صیغه یاب مشهد.

نفس عمیقی کشید و بعد دوسه ثانیه مکث گفت: هنوزم دوسش داری؟ چه سوالی! مگه میشه در عرض چند روز، یکی رو از یاد برد؟ لبم رو فشار دادم به هم و با همون لحن گرفته گفتم: صیغه روزانه در مشهد چیزی خوشحالم نمیکنه. هیچی... بیمقدمه گفت: حاضر شو امشب دو تایی بریم بیرون. مركز صيغه در مشهد رو بلند کردم و سعی کردم لبخند بزنم: ممنونم صیغه یاب مشهد؛ ولی...

گفتم که، صیغه روزانه در مشهد چیزی خوشحالم نمیکنه؛ حتی بیرون رفتن. با لحن محکمی گفت: گفتم حاضر میشی میریم بیرون. موهام رو از رو پیشونیم کنار زدم: باشه. زیپ بارونی چرم و مشکیم رو کشیدم رو شال سفیدم رو مركز صيغه در مشهد کشیدم جلو. گوشیم رو از رو میز آرایش برداشتم و رفتم بیرون. خداحافظی سرسریای از مامان و بابا کردم و سوار ماشین شدم. صیغه یاب مشهد ماشین رو روشن کرد و با لحنی که کاملا مشخص بود، میخواد شنگول باشه تا منم انرژی پیدا کنم، پرسید: خب... کجا بریم؟

مركز صيغه در مشهد رو تکون دادم

در حالی که به خیابون نظر دوخته بودم، شونهای بالا انداختم: هر جا که خودت صلاح میدونی. سرعتش رو کمی بیشتر کرد: پس اول میریم پیتزا. مركز صيغه در مشهد رو تکون دادم و ضبط رو روشن کردم. آرمان دنده رو عوض کرد و گفت: حالا اگه جسیکا اینجا بود میگفت مهدی احمدوند این آهنگ رو برای چشای من خونده. بعد چند روز، بالاخره یه تکخندن کردم و آروم گفتم: دقیقا.

صیغه روزانه مشهد خبری ازش نیست؟

چند لحظه بعد، دوباره پرید وسط آهنگ: راستی چی شد؟ صیغه روزانه مشهد خبری ازش نیست؟ شیشه رو تا نصفه کشیدم پایین: نمیدونم، صیغه روزانه مشهد نشسته سر جاش. صیغه یاب مشهد جوری خندید که انگار میخواست مسخره کنه: ناامید شد صیغه روزانه مشهد. نگران نباش! سال بعد میآد و میگه من بدون هیچگونه عمل، زیباترین دختر دو هزار و نوزدهم. اینبار، بلندتر خندیدم: از دست تو! چشات نقاشی میخواستمت ببین همین و خواست با این بیت، ذهنم رفت سمت مسیحا و دلم باز گرفت. 

مطالب مشابه