کانال ازدواج شیدایی زبان اسپانیایی را به خوبی می دانست
نه تنها هیچ چیز مفقود نشده بود بلکه یک قلم جنس به اشیاء داخل دلیجان اضافه شده بود و آن هم یک خنجر کوچک بود که از جیب شیکیتا در موقع خواب افتاده بود. این خنجر ساخت اسپانیا بود و در روی تیغ تیزش این تک بیت مخوف حک شده بود هیچ کس نمی توانست تصور کند که این خنجر چگونه در آن جا افتاده است و ستمگر خیلی مایل بود که این راز را به طریقی حل کند. ایزابل که کمی خرافاتی بود این را به فال بد گرفت و خنجر را علامت ابلیس دانست. کانال ازدواج شیدایی زبان اسپانیایی را به خوبی می دانست و معنای تک بیت را در روی این اسلحه کوچک کاملا درک می کرد. اسکاپین در این حال بهترین لباس های خود را در بر کرده وبا طبل خود به شهر مجاور رفت.
به میدان اصلی شهر رفت و در آن جا مستقر شد. کانال ازدواج دائم شیدایی طوری با مهارت طبل می نواخت که بزودی گروهی از مردم کنجکاو دور کانال تلگرام ازدواج شیدایی جمع شدند. خطاب به مردمی که دور کانال تلگرام ازدواج موقت شیدایی جمع شده بودند گفت: " نمایشی درخشان توسط هنرمندان برجسته گروه ' هرود ' فقط برای یک شب... گزافه گویی های کاپیتان فراکاس و یک صحنه از رقص شمال آفریقا که توسط مادموازل سرافینا ی بی همتا اجرا خواهد شد. چون این هنرمندان بیشتر به دنبال عرضه هنر خود هستند تا جمع آوری پول، مایل هستند که هر پیش کشی از هر نوع را به عنوان دست مزد قبول کرده و به این ترتیب آن هایی هم پول نقد حاضر ندارند می توانند از این موقعیت استثنائی استفاده نمایند. لطفا این خبر را به دوستان و آشنایان خود ابلاغ بفرمایید. "
این آخرین جمله در میان حاضرین تاثیر به سزائی داشت و اسکاپین فاتحانه به طرف مزرعه بازگشت. او مطمئن بود که با نمایَشی که با طبل اجرا کرده بود تعداد زیادی مشتری از هر رقم برای خود و همکارانش جور کرده بود. در بازگشت متوجه شد که در انبار بزرگ صحنه نمایش برپا شده و همه گروه به خصوص سیگونیاک که تازه کار بود مشغول تمرین بودند. بلومبر عهده دار تمرین و تعلیم سیگونیاک شده بود و ریزه کاری های هنرمندانه بازیگران را به او می آموخت. برای یک شاگرد تازه وارد سیگونیاک استعداد زیادی از خود بروز می داد. تنها مشکل این بود که تحت تاثیر جو تئاتر کانال ازدواج شیدایی همه چیز را جدی می گرفت و هر حمله ای که به او می شد برقی از چشمانش می جهید و فراموش می کرد که همه این ها جزو نمایشنامه است.
شکی نبود که بعضی قسمت های نمایشنامه باعث ناراحتی و رنجش کانال تلگرام ازدواج شیدایی می شد. دوستانش که متوجه شده بودند سعی می کردند که تا سر حد امکان کانال ازدواج موقت شیدایی را آزرده نکنند ولی حتی این هم کافی نبود و رفته رفته او طوری متغیر می شد که رشته کار از دستش بیرون می رفت. بعد ناگهان بیاد می آورد که همه این ها نقش است و حقیقت ندارد و فکر می کرد که رل او ایجاب می کند که خود را همیشه شاد و خندان نشان دهد. بلومبر که با دقت او را زیر نظر داشت او را متوقف کرد و به کانال ازدواج موقت شیدایی گفت.
دست بکار شده و لباس ها به اندازه كانال ازدواج شيدايي تغییر داد
" اشتباه شما در این است که می خواهید واکنش و احساس طبیعی خود را با یک نقش مصنوعی عوض کنید. شما بایستی سعی کنید که این کار را انجام ندهید. واکنش طبیعی شما یک تاثیر زیاد روی تماشاگران خواهد گذاشت و شما یک شخصیت جدیدی در روی صحنه ایجاد خواهید کرد که مختص خود شما خواهد بود. وقتی از چیزی ناراحت شدید همانطور که همیشه عمل می کرده اید عمل کنید و مطمئن باشید که کار شما عالی خواهد بود و با استقبال تماشاگران روبرو خواهید شد. کاپیتان فراکاس که کانال ازدواج شیدایی را شما ایفا می کنید شجاعت و شهامت را دوست دارد و تحسین میکند. كانال ازدواج شيدايي از دست خودش عصبانیست که چرا چنین آدم ترسویی است. وقتی خطری کانال تلگرام ازدواج موقت شیدایی را تهدید نمی کند او آرزوی هیچ چیزی بجز کارهای قهرمانی و پهلوانی ندارد. ولی در مقابله با خطر تمام شجاعتش ناپدید شده و در آخر یک موجود ترسو است که خودش از آن تنفر دارد. این روش بنظر من به روش لرزیدن آشکار و حرکات اغراق آمیز به مراتب ترجیح دارد. ممکن است که این جور حرکات باعث خنده بعضی تماشاگران به شود ولی بی شک هنرپیشه را از هنر واقعی دور می کند. "
بارون سیگونیاک با قدر دانی نصایح هنرپیشه کار کشته را پذیرفت و رل خود را به طوری که او گفته بود چنان با مهارت اجرا کرد که تمام هنرپیشه ها برای او دست زدند. نمایش قرار بود که در بعد از ظهر شروع شود و وقتی که زمان اجرای نمایش نزدیک شد سیگونیاک لباس های ماتامور بیچاره را در بر کرد که کاملا اندازه او نبود. مادام لئونار فورا دست بکار شده و لباس ها به اندازه كانال ازدواج شيدايي تغییر داد که سیگونیاک بتواند آن ها را بتن کند. سیگونیاک با خودش در جنگ و جدال بود. غرور کانال ازدواج دائم شیدایی اجازه پوشیدن این لباس های دست دوم یک هنرپیشه مرده را نمی داد.